din & mazhab

din & mazhab

din & mazhab

din & mazhab

فضیلت و خواص سوره یس







فضیلت و خواص سوره یس

متن کامل عربی سوره یس به همراه ترجمه دقیق فارسی


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


یس[/یاسین] (۱)

یس ﴿۱﴾


سوگند به قرآن حکمت‏آموز (۲)

وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ﴿۲﴾


که قطعا تو از [جمله] پیامبرانى (۳)

إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿۳﴾


بر راهى راست (۴)

عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ﴿۴﴾


[و کتابت] از جانب آن عزیز مهربان نازل شده است (۵)

تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿۵﴾


تا قومى را که پدرانشان بیم‏داده نشدند و در غفلت ماندند بیم دهى (۶)

لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾


آرى گفته [خدا] در باره بیشترشان محقق گردیده است در نتیجه آنها نخواهند گروید (۷)

لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿۷﴾


ما در گردنهاى آنان تا چانه‏هایشان غلهایى نهاده‏ایم به طورى که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشته‏اند (۸)

إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلًا فَهِیَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ﴿۸﴾


و [ما] فراروى آنها سدى و پشت‏سرشان سدى نهاده و پرده‏اى بر [چشمان] آنان فرو گسترده‏ایم در نتیجه نمى‏توانند ببینند (۹)

وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ ﴿۹﴾


و آنان را چه بیم دهى [و] چه بیم ندهى به حالشان تفاوت نمى‏کند نخواهند گروید (۱۰)

وَسَوَاء عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ﴿۱۰﴾


بیم دادن تو تنها کسى را [سودمند] است که کتاب حق را پیروى کند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنین کسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده (۱۱)

إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ ﴿۱۱﴾


آرى ماییم که مردگان را زنده مى‏سازیم و آنچه را از پیش فرستاده‏اند با آثار [و اعمال]شان درج مى‏کنیم و هر چیزى را در کارنامه‏اى روشن برشمرده‏ایم (۱۲)

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ﴿۱۲﴾


[داستان] مردم آن شهرى را که رسولان بدانجا آمدند براى آنان مثل زن (۱۳)

وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۳﴾


آنگاه که دو تن سوى آنان فرستادیم و[لى] آن دو را دروغزن پنداشتند تا با [فرستاده] سومین [آنان را] تایید کردیم پس [رسولان] گفتند ما به سوى شما به پیامبرى فرستاده شده‏ایم (۱۴)

إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَیْکُم مُّرْسَلُونَ ﴿۱۴﴾


[ناباوران آن دیار] گفتند شما جز بشرى مانند ما نیستید و [خداى] رحمان چیزى نفرستاده و شما جز دروغ نمى‏پردازید (۱۵)

قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَکْذِبُونَ ﴿۱۵﴾


گفتند پروردگار ما مى‏داند که ما واقعا به سوى شما به پیامبرى فرستاده شده‏ایم (۱۶)

قَالُوا رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿۱۶﴾


و بر ما [وظیفه‏اى] جز رسانیدن آشکار [پیام] نیست (۱۷)

وَمَا عَلَیْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِینُ ﴿۱۷﴾


پاسخ دادند ما [حضور] شما را به شگون بد گرفته‏ایم اگر دست برندارید سنگسارتان مى‏کنیم و قطعا عذاب دردناکى از ما به شما خواهد رسید (۱۸)

قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿۱۸﴾


[رسولان] گفتند شومى شما با خود شماست آیا اگر شما را پند دهند [باز کفر مى‏ورزید] نه بلکه شما قومى اسرافکارید (۱۹)

قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ﴿۱۹﴾


و [در این میان] مردى از دورترین جاى شهر دوان دوان آمد [و] گفت اى مردم از این فرستادگان پیروى کنید (۲۰)

وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ ﴿۲۰﴾


از کسانى که پاداشى از شما نمى‏خواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند پیروى کنید (۲۱)

اتَّبِعُوا مَن لاَّ یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿۲۱﴾


آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مى‏یابید (۲۲)

وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۲﴾


آیا به جاى او خدایانى را بپرستم که اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند نه شفاعتشان به حالم سود مى‏دهد و نه مى‏توانند مرا برهانند (۲۳)

أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلاَ یُنقِذُونِ ﴿۲۳﴾


در آن صورت من قطعا در گمراهى آشکارى خواهم بود (۲۴)

إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ﴿۲۴﴾


من به پروردگارتان ایمان آوردم [اقرار] مرا بشنوید (۲۵)

إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿۲۵﴾


[سرانجام به جرم ایمان کشته شد و بدو] گفته شد به بهشت درآى گفت اى کاش قوم من مى‏دانستند (۲۶)

قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾


که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزیزانم قرار داد (۲۷)

بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ ﴿۲۷﴾


پس از [شهادت] وى هیچ سپاهى از آسمان بر قومش فرود نیاوردیم و [پیش از این هم] فروفرستنده نبودیم (۲۸)

وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ ﴿۲۸﴾


تنها یک فریاد بود و بس و بناگاه [همه] آنها سرد بر جاى فسردند (۲۹)

إِن کَانَتْ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿۲۹﴾


دریغا بر این بندگان هیچ فرستاده‏اى بر آنان نیامد مگر آنکه او را ریشخند مى‏کردند (۳۰)

یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون ﴿۳۰﴾


مگر ندیده‏اند که چه بسیار نسلها را پیش از آنان هلاک گردانیدیم که دیگر آنها به سویشان بازنمى‏گردند (۳۱)

أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُونَ ﴿۳۱﴾


و قطعا همه آنان در پیشگاه ما احضار خواهند شد (۳۲)

وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۳۲﴾


و زمین مرده برهانى است براى ایشان که آن را زنده گردانیدیم و دانه از آن برآوردیم که از آن مى‏خورند (۳۳)

وَآیَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ ﴿۳۳﴾


و در آن [زمین] باغهایى از درختان خرما و تاک قرار دادیم و چشمه‏ها در آن روان کردیم (۳۴)

وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنْ الْعُیُونِ ﴿۳۴﴾


تا از میوه آن و [از] کارکرد دستهاى خودشان بخورند آیا باز [هم] سپاس نمى‏گزارند (۳۵)

لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ ﴿۳۵﴾


پاک [خدایى] که از آنچه زمین مى‏رویاند و [نیز] از خودشان و از آنچه نمى‏دانند همه را نر و ماده گردانیده است (۳۶)

سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ ﴿۳۶﴾


و نشانه‏اى [دیگر] براى آنها شب است که روز را [مانند پوست] از آن برمى‏کنیم و بناگاه آنان در تاریکى فرو مى‏روند (۳۷)

وَآیَةٌ لَّهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾


و خورشید به [سوى] قرارگاه ویژه خود روان است تقدیر آن عزیز دانا این است (۳۸)

وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ﴿۳۸﴾


و براى ماه منزلهایى معین کرده‏ایم تا چون شاخک خشک خوشه خرما برگردد (۳۹)

وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ ﴿۳۹﴾


نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشى جوید و هر کدام در سپهرى شناورند (۴۰)

لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾


و نشانه‏اى [دیگر] براى آنان اینکه ما نیاکانشان را در کشتى انباشته سوار کردیم (۴۱)

وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾


و مانند آن براى ایشان مرکوبها[ى دیگرى] خلق کردیم (۴۲)

وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ ﴿۴۲﴾


و اگر بخواهیم غرقشان مى‏کنیم و هیچ فریادرسى نمى‏یابند و روى نجات نمى‏بینند (۴۳)

وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ ﴿۴۳﴾


مگر رحمتى از جانب ما [شامل آنها گردد] و تا چندى [آنها را] برخوردار سازیم (۴۴)

إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ ﴿۴۴﴾


و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشت‏سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید [نمى‏شنوند] (۴۵)

وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۵﴾


و هیچ نشانه‏اى از نشانه‏هاى پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند (۴۶)

وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿۴۶﴾


و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق کنید کسانى که کافر شده‏اند به آنان که ایمان آورده‏اند مى‏گویند آیا کسى را بخورانیم که اگر خدا مى‏خواست [خودش] وى را مى‏خورانید شما جز در گمراهى آشکارى [بیش] نیستید (۴۷)

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿۴۷﴾


و مى‏گویند اگر راست مى‏گویید پس این وعده [عذاب] کى خواهد بود (۴۸)

وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿۴۸﴾


جز یک فریاد [مرگبار] را انتظار نخواهند کشید که هنگامى که سرگرم جدالند غافلگیرشان کند (۴۹)

مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ ﴿۴۹﴾


آنگاه نه توانایى وصیتى دارند و نه مى‏توانند به سوى کسان خود برگردند (۵۰)

فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ ﴿۵۰﴾


و در صور دمیده خواهد شد پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوى پروردگار خویش مى‏آیند (۵۱)

وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ ﴿۵۱﴾


مى‏گویند اى واى بر ما چه کسى ما را از آرامگاهمان برانگیخت این است همان وعده خداى رحمان و پیامبران راست مى‏گفتند (۵۲)

قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۲﴾


[باز هم] یک فریاد است و بس و بناگاه همه در پیشگاه ما حاضر آیند (۵۳)

إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ ﴿۵۳﴾


امروز بر کسى هیچ ستم نمى‏رود جز در برابر آنچه کرده‏اید پاداشى نخواهید یافت (۵۴)

فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۵۴﴾


در این روز اهل بهشت کار و بارى خوش در پیش دارند (۵۵)

إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ ﴿۵۵﴾


آنها با همسرانشان در زیر سایه‏ها بر تختها تکیه مى‏زنند (۵۶)

هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ ﴿۵۶﴾


در آنجا براى آنها [هر گونه] میوه است و هر چه دلشان بخواهد (۵۷)

لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ ﴿۵۷﴾


از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مى‏شود (۵۸)

سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ ﴿۵۸﴾


و اى گناهکاران امروز [از بى‏گناهان] جدا شوید (۵۹)

وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۹﴾


اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وى دشمن آشکار شماست (۶۰)

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿۶۰﴾


و اینکه مرا بپرستید این است راه راست (۶۱)

وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ﴿۶۱﴾


و [او] گروهى انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد آیا تعقل نمى‏کردید (۶۲)

وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ ﴿۶۲﴾


این است جهنمى که به شما وعده داده مى‏شد (۶۳)

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۶۳﴾


به [جرم] آنکه کفر مى‏ورزیدید اکنون در آن درآیید (۶۴)

اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ ﴿۶۴﴾


امروز بر دهانهاى آنان مهر مى‏نهیم و دستهایشان با ما سخن مى‏گویند و پاهایشان بدانچه فراهم مى‏ساختند گواهى مى‏دهند (۶۵)

الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿۶۵﴾


و اگر بخواهیم هر آینه فروغ از دیدگانشان مى‏گیریم تا در راه [کج] بر هم پیشى جویند ولى [راه راست را] از کجا مى‏توانند ببینند (۶۶)

وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ ﴿۶۶﴾


و اگر بخواهیم هرآینه ایشان را در جاى خود مسخ مى‏کنیم [به گونه‏اى] که نه بتوانند بروند و نه برگردند (۶۷)

وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیًّا وَلَا یَرْجِعُونَ ﴿۶۷﴾


و هر که را عمر دراز دهیم او را [از نظر] خلقت فروکاسته [و شکسته] گردانیم آیا نمى‏اندیشند (۶۸)

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ ﴿۶۸﴾


و [ما] به او شعر نیاموختیم و در خور وى نیست این [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نیست (۶۹)

وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ ﴿۶۹﴾


تا هر که را [دلى] زنده است بیم دهد و گفتار [خدا] در باره کافران محقق گردد (۷۰)

لِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ ﴿۷۰﴾


آیا ندیده‏اند که ما به قدرت خویش براى ایشان چهارپایانى آفریده‏ایم تا آنان مالک آنها باشند (۷۱)

أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ ﴿۷۱﴾


و آنها را براى ایشان رام گردانیدیم از برخى‏شان سوارى مى‏گیرند و از بعضى مى‏خورند (۷۲)

وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ ﴿۷۲﴾


و از آنها سودها و نوشیدنیها دارند پس چرا شکرگزار نیستید (۷۳)

وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا یَشْکُرُونَ ﴿۷۳﴾


و غیر از خدا[ى یگانه] خدایانى به پرستش گرفتند تا مگر یارى شوند (۷۴)

وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ ﴿۷۴﴾


[ولى بتان] نمى‏توانند آنان را یارى کنند و آنانند که براى [بتان] چون سپاهى احضار شده‏اند (۷۵)

لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ ﴿۷۵﴾


پس گفتار آنان تو را غمگین نگرداند که ما آنچه را پنهان و آنچه را آشکار مى‏کنند مى‏دانیم (۷۶)

فَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿۷۶﴾


مگر آدمى ندانسته است که ما او را از نطفه‏اى آفریده‏ایم پس بناگاه وى ستیزه‏جویى آشکار شده است (۷۷)

أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ ﴿۷۷﴾


و براى ما مثلى آورد و آفرینش خود را فراموش کرد گفت چه کسى این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگى مى‏بخشد (۷۸)

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ ﴿۷۸﴾


بگو همان کسى که نخستین‏بار آن را پدید آورد و اوست که به هر [گونه] آفرینشى داناست (۷۹)

قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ ﴿۷۹﴾


همو که برایتان در درخت‏سبزفام اخگر نهاد که از آن [چون نیازتان افتد] آتش مى‏افروزید (۸۰)

الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ ﴿۸۰﴾


آیا کسى که آسمانها و زمین را آفریده توانا نیست که [باز] مانند آنها را بیافریند آرى اوست آفریننده دانا (۸۱)

أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ ﴿۸۱﴾


چون به چیزى اراده فرماید کارش این بس که مى‏گوید باش پس [بى‏درنگ] موجود مى‏شود (۸۲)

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿۸۲﴾


پس [شکوهمند و] پاک است آن کسى که ملکوت هر چیزى در دست اوست و به سوى اوست که بازگردانیده مى‏شوید (۸۳)

فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾

تک فارس

یس، و نام های دیگرش «عزیزه؛ معمّه(شامل شونده)، مدافعه قاضیه(دفع کننده برآورده) سی و ششمین سوره قرآن است که مکی و دارای 83 آیه است.
از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.
در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره «یس» در تورات «معمّه: شامل شونده» نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت کننده خود می کند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می کند.
و نیز «قاضیه: دفع کننده برآورنده» نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع کرده و همه حاجت های او را روا می کند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست.(1)
در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید(2)
ایشان همچنین فرمودند: هر کس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند(3)
از ابی بصیر روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر کس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنکه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شام کند و هر کس در شب قبل از خواب آن را تلاوت کند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شدهو هر آسیب حفظ کنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش کنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا کنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت کنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر کجا که چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینکه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش کنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیکی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند که هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نکشد و با زاری کنندگان زاری نکند.
آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت کن هر که را خواهی ،که شفاعت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه که هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد که برآورده شود و شفاعت کند که پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نکشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نکبت گناه و عمل زشتی که از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.
از جابر جعفی روایت شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان کند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین کرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.(4)
آثار و برکات سوره
1) آثار دهگانه قرائت سوره یس:
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:
1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛
2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛
3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛
4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛
5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛
6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛
7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛
8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛
9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛
10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.(5)
2) پیدا شدن گمشده
شخصی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟
حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَیَّ ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.
شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند(6)
3) جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن
در کتاب المصباح امده: هر کس سوره «یس» را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.(7)
6) داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی
اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل کنید که فرمود: هر کس در نهم شعبان سوره «یس» را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد.(8)
7) برای دیدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم در خواب
در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه «آیه 42 یس» را بخواند.(9)
8) رفع فقر
جهت رفع فقر هر بامداد «آیه 68 یس» را قرائت کند.(10)
9) دوای دردها
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره یس را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور می کند. (11)
ختم مجرب
برآورده شدن حاجت مشروع
1) یکی از برزگان و عارفان می گوید:
سوره یاسین را بسیار می خواندم و هر حاجتی که داشتم به تلاوت این سوره به این شکل مداومت می نمودم.
در سوره یس هفت «مبین» وجود دارد؛ به هر مبین که رسیدی این دعا را 3مرتبه بخوان:
«بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان المنفّس عن کل مدیون، سبحان المفرج عن کل محزون، سبحان الناصر عن کل مظلوم، سبحان المخلص عن کل مسجون، سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون، سبحان انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون، سبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون.»(12)
2) از حضرت سلمان فارسی رحمة الله روایت شده اگر کسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با کسی، سوره یس را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را که بخواهد انجام شود. انشاءالله زیرا که اسم اعظم خداوندی در این داع است ودعا است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین.»(13)
3) کسی که می خواهد مشکلش حل شود شب جمعه، چهار رکعت نماز بخواند و به این ترتیب که می آید:
در رکعت اول: بعد از سوره «حمد» سوره «یس» را بخواند و سپس به رکوع رود و هنگامی که سر از رکوع بر می دارد صد مرتبه این ذکر را بگوید:
«واذا سلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون» (بقره، 186).
در رکعت دوم: حمد را دو مرتبه، سوره «یس» را یک مرتبه بخواند و بعد از آن قنوت را بجای آورد و به رکوع رفته و پس از سر برداشتن از رکوع همان ذکر (بقره، آیه 186) را صد مرتبه تکرار کند و به سجده رود و پس از دو سجده تشهد را بخواند اما بدون سلام برخیزد مثل کاری که در نماط طهر انجام می دهد.
در رکعت سوم: «حمد» را سه مرتبه و «یس» را یک بار و رکوع را بجای آورد و پس از سربرداشتن از رکوع این ذکر را صد مرتبه بگوید: «فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم»(بقره، آیه 137).
در رکعت چهارم: حمد را چهار مرتبه بخواند و «یس»را یکبار بخواند و بعد از رکوع بگو: «یا ربِّ إدْفَعْ عَنّی الضُّرَّ وَ انْتَ اَرْحَمُ الراحِمینْ» .
پس از دو سجده و تشهد و سلام به سجده برود و پیشانی را برزمین بگذارد و صد مرتبه این ذکر را بگوید: «استغفرالله» و بعد از آن گونه راست را بر زمین بگذارد و صد مرتبه بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» و بعد گونه چپ را بر زمین بگذارد و بگوید: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» (یس، 82) و پس از آن حاجت را بخواهد که انشاءالله برآورده خواهد شد.(14)
4) برای برآورده شدن جمیع حاجات و سایر مهمات مجرب است به هر نیت که باشد سه نوبت سوره «یس» بخواند و هر نوبت که می خواند احتیاط می کند هرگاه به لفظ مبین می رسد یک انگشت خود را را گره می کند بعد از آنکه سوره را تمام کرد سه نوبت این دعا را بخواند:
«سبحان المفرج عن کل مهموم سبحان المنفس عن کل مدیون سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون انّما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء و الیه ترجعون یا مفرج الهم فرج یا مفرج الهم فرج یا مفرج.» (15)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1) مجمع البیان،ج8، ص254
(2) الدر المنثور، ج5، ص 256.
(3) مجمع البیان، ج8، ص 254.
(4) درمان با قرآن، صص82-79
(4)الدعوات، ص215
(5)المصباح کفعمی، ص182
(7)المصباح کفعمی، ص313
(8) مستدرک الوسائل، ج4، ص313
(9)زاد العماد، ص511
(10) همان، ص490
(11)مجمع البیان، ج8، ص254
(12) قرآن درمانی روحی و جسمی، ص187
(13)گوهر شب چراغ، ج2، ص18
(14)بحارالانوار، ج89، ص321
(15)کشکول ارومیه ای،ص148

منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

http://www.ashpazonline.com



روش‌های ختم سوره یس


از جمله روش‌های ختم سوره یس عبارت است از این که سوره را پس از صدبار ذکر صلوات بخوانید و در سه قسمت سوره، حاجات را به خاطر آورید: یکی بعد از «امام مبین»; دیگری بعد از «فی فلک یسبحون»; سوم بعد از«سلامٌ قولاً من ربٍّ رحیم» که رسیدید آن را سی و چهار یا چهارده یا هفت مرتبه بخوانید و پس از اتمام سوره، این دعا را بخوانید: سبحان المفرج عن کل محزون، سبحان المخلّص عن کل مشحون، سبحان المنفّس عن کل مدیون، سبحان العاصم عن کل مکنون، سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون، سبحان من اذا اراد شیئا أن یقول له کن فیکون، سبحان الذی بیده ملکوت کل شئ و الیه ترجعون بعد بگویید: اللهم افتح لی ابواب رحمتک و ابواب خزائنک بحق سورة یس و تفضلک و کرمک یا ارحم‌الراحمین سپس صد بار بگویید: یامفرج الهم و حاجاتتان را بخواهید.




روش دیگری که از بزرگان در خواندن این سوره توصیه شده این است که قبل و بعد از خواندن سوره یس 14 صلوات فرستاده شود و کل این تلاوت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) هدیه شود و حاجت خود را از این بانو بخواهیم .
روشی دیگر این است که قبل از شروع به خواندن سوره ، 7 مرتبه بیان شود " یس " و بعد از بیان این ذکر شروع به خواندن یس شود و موقعی که به آیه " سلام قولا من رب الرحیم " رسیدید این آیه را 3 مرتبه با تمرکز بخوانید .(توصیه بر مدامت این روش هنگام صبح بعد از نماز صبح انشاا...مثمر ثمر خواهد بود .)ولی در کل سوره یس خواص زیادی داره ، مخصوصا تلاوت این سوره مبارکه در صبح ( قبل از طلوع خورشید ) زیاد سفارش شده ، من هیچوقت به قصد گرفتن حاجت مداومت نکردم ولی سعی میکنم هر روز بعد از نماز صبح تلاوت کنم
انشاله که حاجت روا باشید .
در خواص سوره یس: در تفسیر مجمع البیان و تفسیر برهان و لئالی الاخبار، از امام جعفر صادق
(ع) روایت شده که ایشان فرمودند: از برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره (یس) است، پس هر که قرائت کند این سوره را پیش از خوابیدن یا در روز پیش از آن که شام شود، از محفوظین بوده باشد و از مرزوقین، و هر که در شب قبل از خواب قرائت کند حق سبحانه و تعالی موکل گرداند به او هزار ملک که که محافظت نمایند او را از شر شیطان رجیم، و از هر آفتی، و اگر در آن روز بمیرد او را داخل لحد نمایند، می‌باشند در جوف قبراو، و عبادت خدا می کنند و ثواب صلوات آنها برای اوست و وسیع می‌شود قبر او، به قدری که چشم کار کند، و ایمن می‌شود از فشار قبر، و از قبر او نوری به سوی آسمان ساطع می‌شود تا وقتی که از قبر بیرون آید، پس جمیع آن ملائکه با او هستند قرار دهند و حق تعالی به او می‌فرماید: ای بنده من شفاعت کن در هر که خواهی و سوال نما هر چه خواهی تا به تو عطا کنم، پس شفاعت می‌کند و خدا قبول می‌فرماید و سوال می‌کند و خدا عطا می‌فرماید و حساب کرده نمی‌شود، و خلایق گویند: «سبحان الله! گویا این بنده یک گناه هم نداشت» و می‌باشد از رفیقان رسول اکرم (ص)
خواص سوره یاسین

آیه ۱) هر روز ۱۴۲مرتبه بگویید (یاسین) جهت آمرزش گناهان

آیه ۲) هر روز ۱۰۰مرتبه بگویید (وَ اَلْقُرانِ اْلحَکیمِ) جهت زیادی نعمت

آیه ۳) ۱۳۱مرتبه بگویید (اِنَّکَ لَمِنَ الْمُرسَلِینَ) برای دمیدن به دیوانه و مصروع

آیه ۴) ۱۰۰مرتبه بگویید(عَلی صِراطٍ مُستَقیم) جهت دوستی با خدا ومشتاق شدن به اطاعت او

آیه ۶) جهت خوف از دشمن بخواند و یا آن را نوشته و با خود داشته باشد ( لٍتُنذٍرَ قَوًماًمَا اُنذٍرَ ءَا بُاؤُهمً فَهم غافٍلونَ)

آیه۷) جهت ترس و تنهایی ۱۰۰مرتبه بگویید( لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ )

آیه ۱۱) جهت بستن زبان سر خاک قبر کهنه بخواند و گِل کند (إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الَّحْمَنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍٔ وَأَجْرٍکَرِیمٍ)

آیه ۱۸) جهت رام کردن سرکش بر کاغذ زرد بنویسد و بر او بندند( قَالُواْ إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُواْلَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ)

آیه ۲۰) جهت پسر شدن زنیکه فرزندش نشود با مشک و زعفران نوشته و با خود داشته باشد (وَ جَآءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِینَهِٔ رَجُلٌ یَسْعَی قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُواْ الْمُرْسَلِینَ)

آیه ۲۴) جهت رفع چله زنان بشویید و در آبش غسل کند.(اِنِّیِ إِذَالَّفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ)

آیه ۲۵) جهت رفع تب برنخی نخوانند و بر گردن مریض ببندند(إِنِّیِءَ امَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ)

آیه ۲۷) جهت درد کمر با مشک وزعفران نوشته و با خود داشته باشد(بِمَا غَفَرَلِی رِبّیِ وَجَعَلَنیِ مِنَ الْمُکْرَمِینَ)

آیه ۳۷) جهت رام شدن خلائق درخلوت ۳۰مرتبه هر روز بخواند ( وَءَایَهٌٔ لَّهُمُ الَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَاهُم مُّظْلِمُونَ)

آیه ۴۰) را اگر شب جمعه ۷ مرتبه بخواند حاجت او روا می شود ( لاَ الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أن تُدْرِکَ الْقَمَرَوَالَ الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ)

آیه ۴۱) را بخواند جهت آسان گذشتن از صراط(وَءَایَهٌٔ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ)

آیه ۴۲-سه شب هر شب ۳۰ مرتبه بخواند. انشاءالله پیغمبر اکرم(ص) راخواب می بیند اگر در محل و رختخواب غصبی نباشد (وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَایَرْکَبُونَ)

آیه ۵۰) جهت کشف اسرار عجیبه بخواند(فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَهًٔ وَلاَ إلَی أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ)

آیه ۵۱) را بخواند ۷ مرتبه صلوات بفرستدو حوائج خود را ازخداوند بخواهد( فَنُفِخَ فِی الصُّرِ فَإِذَاهُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إلَی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ)

آیه ۵۲) را بخواند زبان خلق بر او بسته می شود( قَالُواْیَوَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَاوَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ)

آیه ۵۶) اگر بنویسد و با خود داشته باشد محتاج و به ظالم گرفتار نمی شود(هُمْ وَ أَزْوَجُهُمْ فِی ظِلَلٍ عَلَی الْأَرَآئِکِ مُتَّکِئُونَ)

آیه ۵۷) هر کس نوشته آنرا با خود داشته باشددر عمر او برکت آید( لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَهٌٔ وَلَهُمْ مَّایَدَّعُنَ)

آیه ۵۹) هر کس مداوت به خواندنش کند مثل آن است که هزار ختم قرآن کرده است( وَامْتَزُواْالْیَمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ)

آیه ۶۰) در یک مربع نوشته و همراه خود داشته باشد در چشم مردم عزیز و مکرم آید (أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَبَنیِ ءَ ادَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُ وَاْالشَّیْطَنَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ)

آیه ۶۵) جهت اسهال بنویسید و بخورد(الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أَفْوَاهِهِم وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ اَرْجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ)

آیه ۶۸) جهت رفع فقر هر صبح بخواند( وَمَنْ نُّعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلاَ یَعْقِلُونَ)

آیه ۶۹) جهت رفع درد چشم ۷۰ بار بخواند و بر چشم بدمَد( وَمَاعَلِّمْنَاهُ الْشِّعْرَوَمَا یَنْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَإِلاَّذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ)

آیه ۷۲) برای زیاد شدن شیر مادران و حیوانات نوشته و بر ایشان ببندند( وَذَلَّلْنَاهَا فَمِنْهَارَکُوبُهُمْ وَمِنْهَایَأْکُلُونَ)

آیه ۷۳) جهت رفع گریه اطفال نوشته و براو ببندند( وَلَهُمْ فِیهَامَنَفِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلاَ یَشْکُرُونَ)

آیه ۷۹) جهت چشم زخم نوشته با خود دارد( قُلْ یُحْیَیهَا الَّذِی أَنشَأَهَاأَوَّلَ مَرَّهٍٔ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ)

آیه ۸۱) جهت پنهان شدن از دشمن در راه رفتن بخواند دشمن او را نمی بیند( أَوَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَوَتِ وَ الْأَرْضَ بَقآدِرٍ عَلَی أَن یَخْلُقُ مِثْلَهُمْ بَلَیَ وَهُوَالْخَلَّقُ الْعَلِیمُ)
من چندین بار که مشکلات بزرگی برام پیش اومده با ختم یاسین جواب گرفتم.البته باید صبور باشید چونکه طریقی که من ختم میکنم 82 روز وقت میبره.روز اول بعد از بسم ا... ایات 1و2 را110 بار میخونید.روز دوم آیه 3 را 110 بار میخونید.روز سوم آیه4را 110 بار میخونید..............تا روز 82 که آیه 83 رو 110 بار میخونید. به این ترتیب طی 82 روز شما 83 آیه این سوره را هر کدام110بار خوندید


http://www.irexpert.ir

فضیلت و خواص سوره یس


یس، و نام های دیگرش «عزیزه؛ معمّه(شامل شونده)، مدافعه قاضیه(دفع کننده برآورده) سی و ششمین سوره قرآن است که مکی و دارای 83 آیه است.

از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.

در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره «یس» در تورات «معمّه: شامل شونده» نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت کننده خود می کند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می کند.


و نیز «قاضیه: دفع کننده برآورنده» نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع کرده و همه حاجت های او را روا می کند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست.1


در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید. 2


ایشان همچنین فرمودند: هر کس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته  نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند. 3


از ابی بصیر روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر کس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنکه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شام کند و هر کس در شب قبل از خواب آن را تلاوت کند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شده و هر آسیب حفظ کنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش کنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا کنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت کنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر کجا که چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینکه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش کنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیکی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند که هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نکشد و با زاری کنندگان زاری نکند.

آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت کن هر که را خواهی ،که شفاعت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه که هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد که برآورده شود و شفاعت کند که پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نکشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نکبت گناه و عمل زشتی که از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.


از جابر جعفی روایت شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عدد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان کند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین کرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.4


حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هر کس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته  نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند

آثار و برکات سوره

1) آثار دهگانه قرائت سوره یس


پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:

1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛

2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛

3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛

4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛

 5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛

6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛

7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛

8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛

9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛

10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.5

2) پیدا شدن گمشده

شخصی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟

حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَی ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.

شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند.

3) جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن

در کتاب المصباح آمده: هر کس سوره «یس» را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.6

4) داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی

اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل کنید که فرمود: هر کس در نهم شعبان سوره «یس» را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد7

5) برای دیدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم در خواب

در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه «آیه 42 یس» را بخواند.8

6) رفع فقر

جهت رفع فقر هر بامداد «آیه 68 یس» را قرائت کند.9

7) دوای دردها

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است: هر کس سوره یس را نوشته و پس از شستن از آب آن بنوشد در درونش هزار گونه دوا و نیز هزار گونه نور و یقین و برکت و رحمت را وارد کرده است و هر گونه دردی را از او دور می کند. 10

در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید

ختم مجرب

برآورده شدن حاجت مشروع


1) یکی از بزرگان و عارفان می گوید:

سوره یاسین را بسیار می خواندم و هر حاجتی که داشتم به تلاوت این سوره به این شکل مداومت می نمودم.

در سوره یس هفت «مبین» وجود دارد؛ به هر مبین که رسیدی این دعا را 3مرتبه بخوان:

«بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان المنفّس عن کل مدیون، سبحان المفرج عن کل محزون، سبحان الناصر عن کل مظلوم، سبحان المخلص عن کل مسجون، سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون، سبحان انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون، سبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون.»11

2) از حضرت سلمان فارسی رحمة الله روایت شده اگر کسی ده روز بعد از نماز صبح قبل از سخن گفتن با کسی، سوره یس را بخواند و این دعا را قبل از تلاوت سوره مزبور ده مرتبه بخواند بعد سوره را بخواند هر حاجتی را که بخواهد انجام شود. انشاءالله زیرا که اسم اعظم خداوندی در این دعا است:

«بسم الله الرحمن الرحیم، یا قدیم یا دائم یا حی و یا قیوم یا فرد و یا وتر یا واحد یا احد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین.»12

3) کسی که می خواهد مشکلش حل شود شب جمعه، چهار رکعت نماز بخواند و به این ترتیب که می آید:

در رکعت اول: بعد از سوره «حمد» سوره «یس» را بخواند و سپس به رکوع رود و هنگامی که سر از رکوع بر می دارد صد مرتبه این ذکر را بگوید:

«واذا سلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلهم یرشدون» (بقره، 186).

در رکعت دوم: حمد را دو مرتبه، سوره «یس» را یک مرتبه بخواند و بعد از آن قنوت را بجای آورد و به رکوع رفته و پس از سر برداشتن از رکوع همان ذکر (بقره، آیه 186) را صد مرتبه تکرار کند و به سجده رود و پس از دو سجده تشهد را بخواند اما بدون سلام برخیزد مثل کاری که در نماز ظهر انجام می دهد.

در رکعت سوم: «حمد» را سه مرتبه و «یس» را یک بار و رکوع را بجای آورد و پس از سربرداشتن از رکوع این ذکر را صد مرتبه بگوید: «فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم»(بقره، آیه 137).

در رکعت چهارم: حمد را چهار مرتبه بخواند و «یس»را یکبار بخواند و بعد از رکوع بگو: «یا ربِّ إدْفَعْ عَنّی الضُّرَّ وَ انْتَ اَرْحَمُ الراحِمینْ» .

پس از دو سجده و تشهد و سلام به سجده برود و پیشانی را برزمین بگذارد و صد مرتبه این ذکر را بگوید: «استغفرالله» و بعد از آن گونه راست را بر زمین بگذارد و صد مرتبه بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» و بعد گونه چپ را بر زمین بگذارد و بگوید: «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» (یس، 82) و پس از آن حاجت را بخواهد که انشاءالله برآورده خواهد شد.13

4) برای برآورده شدن جمیع حاجات و سایر مهمات مجرب است به هر نیت که باشد سه نوبت سوره «یس» بخواند و هر نوبت که می خواند احتیاط می کند هرگاه به لفظ مبین می رسد یک انگشت خود را گره می کند بعد از آنکه سوره را تمام کرد سه نوبت این دعا را بخواند:

«سبحان المفرج عن کل مهموم سبحان المنفس عن کل مدیون سبحان من جعل خزائنه بین الکاف و النون انّما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی ء و الیه ترجعون یا مفرج الهم فرج یا مفرج الهم فرج یا مفرج.» 15

 

منبع : پایگاه اینترنتی انهار

تنظیم : محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان



دستورالعمل کامل از علامه محمدرضا حکیمی

علمای بزرگ تربیت، معتقدند که «مربّی کامل» کسی است که بخواهد و بکوشد تا در زمان حیات خویش، تربیت شدگانش، به حقیقت ها و معرفت های نظری و عملی ـ که خود او به آنها متخلق است ـ برسند و واجد مرتبه ای که او شده، بشوند و در خود سازی  به کمال مطلوب نایل آیند.

از همین جاست که می بینیم حضرت امام حسین(ع)در شب عاشورا، هنگامی که اصحاب خالص او مانده اند، بنابر قول نقل شده دو انگشت خود را، در برابر آن جمع با ایمان، با صفا و شجاع می گیرند و می فرمایند: «بیایید و میان دو انگشت مرا بنگرید». آنان نگاه می کنند و مقامات خود را در جهانِ بعد می بینند، و بدین گونه امام، آن خالصانِ مخلص و مجاهد را، به مرحله ای از مقامِ «نفس مطمئنّه» بالا می برند و اصحاب و یاران با وفای خود را به مرتبه ای مهم از «رؤیت ملکوتی»، در عین حضور در عالم «مُلک» می رسانند، و اگر کسانی به مرتبه ای رسیده بودند، به مرتبه ای بالاتر سیر می دهند.

این امر موجب شد، تا افزون بر سیر و صعود باطنی، حالت اطمینان بیشتری، به اصحاب دست دهد و روحیه آنان بسیار راسخ تر شود و جمعیتی کوچک، در برابر انبوه دشمن، آن گونه ایستادگی کند و به جهاد سنگین و بزرگ دست زند که حماسه ای بی نظیر در طول تاریخ انسان، به نام «عاشورا» خلق شود، حماسه ای که همواره امواج آن، در جام خورشید می ریزد و بر سر آبادی ها می خروشد.

به این ترتیب حضرت امام حسین(ع)، در مقام یک امام و مربّی الهی، خواستند مرتبه ای از مقام خود را ـ که همان مقام والای داشتنِ «نفس مطمئنّه» استـ به یاران خویش نیز عطا کنند، تا آنان بر حسب استعدادهای خود ـ در همین دنیا و پیش از مرگ و شهادت ـ از آن مقام برخوردار گردند که فیض به قدر قابلیت است و ظهور به قدر استعداد.

پیش از آن نیز، در سیره و روش تربیتی پیامبر گرامی اسلام(ص)، به این امر مهم بر می خوریم و می نگریم که آن مربّی اکبر، در نهایت صمیمیت و صفا به تبلیغ دین خدا و خواندن آیات قرآن کریم بر مردم و عمل به آن آیات و بیدارکردن نفوس و ساختنِ روح افراد امت به ویژه مستعدّان و پذیرندگان آداب تربیت الهی و پردازندگان به اعمال صالح ظاهری و باطنی (بدنی و قلبی) می پردازند، در این باره تلاش می کنند تا هر کس به اندازه ی استعداد خود، فردی کامل شود و در پیمودن مراحل معرفت و انسانیتِ الهی خود، پا جای پای پیامبر خویش گذارد و به معنای واقعی، انسانی «قرآنی» و انسانی «محمّدی» شود.

از جمله شواهد بسیار با اهمیت این موضوع، تأکیدی است که پیامبر اکرم ، بر فراگیری سوره مبارکه «یاسین» و ژرف یابی انوار و اسرار این سوره بس عظیم، درباره ی همه داشته اند. ضمن حدیثی پیامبر اکرم فرموده اند:

«لَوَدِدْتُ أَنَّها فی قلبِ کلِّ إنسانٍ مِنْ أُمَّتی؛ یعنی به خدا دوست داشتم که سوره «یاسین»، در قلب هر یک از افراد امّت من جای گیرد و هر مسلمانی که به قرآن کریم گرویده است، حقایق و روحانیت این سوره را دریابد».   بحار، ج 92، ص 291

سوره ی مبارکه ی «یاسین»، قلب قرآن است یعنی حیات قرآن و عصاره ی قرآن کریم محسوب می شود، چنانکه در احادیث، هم از پیامبر اکرم و هم از حضرت امام جعفر صادق(ع) رسیده است که فرموده اند: «إنَّ لِکلِّ شیءٍ قلباً و قلبُ القرآنِ یس؛ هر چیزی حتماً قلبی دارد و قلب قرآن، سوره ی یاسین است»   مجمع البیان، ج 8، ص 413، چاپ 5 جلدی

اکنون بنگرید که اگر حیات باطنی قرآن، وارد حیات باطنی انسان شود و انسان به حقایق سوره ی «یاسین» برسد و قلب قرآن آسمانی بر قلب انسان زمینی بتابد و این دو قلب بر هم منطبق گردند و یکی شوند، انسان به چه مرتبه ای از علم و قدرت و معرفت و خداشناسی صعود می کند و اعتلا می یابد؟!

از این رو، بزرگان اهل معنا و علمای باطن و اصحاب «ختومات» نیز به سوره ی «یاسین» عنایتی ویژه داشته اند و برای قرائت این سوره، چندین طریق یاد داده اند و ختم های متعدد و متنوّعی برای آن بر شمرده اند.

مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی (م: 1346ش)، متعقّل سترگ و متألّهِ قرآنی بزرگ که از بزرگان علمای جامع معقول و منقول و معارف ناب قرآنی بودند و در انواع علوم غریبه و علوم اشارات از سر آمدان روزگار به شمار می رفتند و به ویژه، از اسرار قرآنی و «ختومات آیات» و «اسماء» اطّلاعاتی وسیع و مهم داشتند، و به مراحل عملی و تأثیری شگرف دست یافته بودند، فرمودند:

«هر وقت، سوره ی «یاسین» یا ختمی از «ختومات» آن را می خوانید و به این سوره ی مبارکه متوسّل و متوجّه می شوید، حاجت شما آن باشد که به حقیقت خود سوره برسید؛ زیرا حیف است که این سوره را برای مقصد دیگری بخوانید، چون هیچ یک از امور دنیایی قابلیت و ارزش آن را ندارد که انسان، «یاسین» را برای رسیدن به آن بخواند».

یاران و دوستان خاصّ حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی ـ که روحش در جاودانان شاد باد ـ مشاهدات و حالات و تصرفات مهم و خاصی از آن انسان قرآنی بزرگ دیده و شنیده اند، در این باره، خود ایشان می فرمودند: «من هر کاری که کرده ام، از تصرّفات و کرامات، به برکت سوره­ «یاسین» بوده است».

به مناسبت اشاره ای که به اهمّیت خاص این سوره ی مبارکه شد و ذکری از «قلب قرآن» به میان آمد و در پایان این سخن کوتاه، یادآور می شویم: از جمله اوقاتی که خواندن سوره ی «یاسین» و مداومت بر آن بسیار مفید و در احادیث نیز رسیده، خواندن این سوره به هنگام خواب است. شایسته است چهارده صلوات با توجّه به ارواح و باطن معصومین(ع)، قبل از خواندن سوره و چهارده صلوات، بعد از خواندن، به قصد قربت بفرستید و ثواب این ذکر عظیم را به خود چهارده معصوم (ع) هدیه کنید. در بعضی از احادیث، آمده است که یک بار، صبح و یک بار، شب این سوره را بخوانید، لیکن برای خواندن سوره ی «یاسین»، به هنگام خواب فواید فراوانی نقل شده است و برای «سیر در رؤیا» نیز، در صورت طهارت و توجّه حتماً آثاری دارد. به طور خلاصه، باید گفت: مداومت بر خواندن این سوره، به خصوص برای رسیدن به حقایق «معرفتی» و «قربی» و «حبّی» این سوره که قلب «قرآن کریم» است ـ موجب برکات بسیاری خواهد بود.

 

یاد آوری:

1. اگر انسان، به هنگام خواب، این سوره را بخواند، بعد کاری پیش آید، مثلاً از جای خواب خود برخیزد و به آن کار بپردازد و سپس بیاید و بخوابد و اگر دوباره سوره را نخواند، همان خواندن اول، خواندن پیش از خواب محسوب می شود، خوب است در وقت مسافرت یا شبهایی که نمی خواهد یا نمی تواند بخوابد، سوره را، در همان وقت معهودِ هر شب بخواند و ترک نکند تا مداومت که شرط است، حاصل شود.

2. ممکن است این عمل؛ یعنی خواندن سوره در هر شب و مداومت بر آن، در آغاز شروع، به نظر کاری سخت بیاید، اما چنین نیست و نباید تسلیم چنین وسوسه ای شد؛ زیرا پس از خواندن چندین شب، سوره را از بر می کند، (که خودِ حفظ سوره نیز اهمیتی بسیار دارد) و سپس می تواند، در هر حال و در هر جا، حتی در رختخواب، آن را بخواند. (اگر چه خواندن قرآن کریم، از روی قرآن و با نگاه کردن به خط های قرآن ثواب بیشتری دارد، چنانکه در احادیث به آن تصریح شده است.) و به بیش از چند دقیقه وقت، احتیاجی نیست. پس خواندن آن غنیمت است و نباید کوتاهی و تنبلی کرد؛ البتّه هرچه با توجّه بیشتر، و تأمّل ژرفتر و ادای بهتر کلمات، و حواس جمع بخواند و سعی کند، تا کلمات کتاب الهی به گوش دلش برسد، بسیار بهتر و مؤثّرتر خواهد بود، لکن اصل خواندن نیز آثار خود را دارد که باید از آن غافل نماند.

«اللهم وفّقنا لما تحبّ و ترضی بحرمة ولیک المهدی(عج)».



اهدای ثواب به حضرت زهرا (س)

شنیده بودم که حضرت آیت اللّه العظمی وحید خراسانی (دام ظلّه) درباره سوره «یاسین» مراقبتی دارند؛ خودشان، هر روز صبح می خوانند و به شاگردان هم فرموده بودند که هر روز صبح، سوره ی یاسین را بخوانید! در محفلی خدمت ایشان رسیدم و سوال کردم آیا شما به سوره ی «یاسین» توصیه ای ویژه داشته اید؟ فرمودند: «بلی؛ سوره ی «یاسین» را هر روز صبح بخوانید و ثواب آن را هم به «حضرت زهرا (س)» هدیه کنید» این مطلب را، دوبار، تکرار کردند و تأکید بر این بود که ثواب قرائت این سوره به حضرت زهرا(س) هدیه گردد. من این مطلب را شنیده و از خدمتشان خارج شدم. دو یا سه ماه بعد، خداوند زیارت «مدینه منوّره و مکه مکرمه» را نصیب اینجانب فرمود. در آن سفر، طبق معمول، همراه زائران به زیارت و دیدن اماکن و آثار تاریخی مکّه از جمله به خانه ی پیامبر رفتیم و در آن جا خطاب به مردم گفتم: این جا، محل زندگی و عبادت پیامبر(ص) بوده و پیامبر(ص)، از این­جا به معراج رفته­اند. این خانه، فضایل بسیار دارد و از برترین آن ها، این است که اینجا محل نزول سوره ی «یاسین» است؛ زیرا یک روز، پیامبر در همین خانه تشریف داشتند که شنیدند از پشت در سر و صدایی می آید و همهمه ای بلند است. از درز در نگاه کردند و دیدند که کفار قریش و دشمنان و همه ی آن افراد لجوج و عنود، جمع شده اند و در حال غضب و با خشونت، به پیامبر(ص) ناسزا می گویند و قصدشان کشتن و از بین بردن ایشان است. پیامبر(ص) با دیدن قیافه های غضبناک آنان، از قصدشان مطلع گردیدند. در خانه قدم می زدند و فکر می کردند که چه کنم؟ در خانه بمانم، تا کی؟ بیرون بروم چطور؟ در همین زمان، جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و سوره ی «یاسین» را آورد و به ایشان عرض کرد، در حالی که سوره ی یاسین را می خوانید، از در خانه بیرون بروید. حضرت، شروع به خواندن این سوره کردند:

یس  والْقُرآنِ الْحَکیم  إِنَّک لَمِنَ المُرسَلین  عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ… وَ جَعَلْنا مِنْ بَینِ اَیدیهِم سدّاً وَ مِن خَلْفِهِم سَداً فأغْشَیناهُمْ فَهُمْ لایبْصِرونَ.

«یس»، سوگند به قرآن حکمت آموز، که تو قطعاً از جملهٌ پیامبرانی، بر راهی راست…[وما] فراروی آنان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده و پرده ای بر چشمان آنان فرو گسترده­ایم، در نتیجه نمی توانند ببینند.

پیامبر(ص) در منزل را باز نمودند و بیرون رفتند و مشاهده فرمودند که آنان نشسته اند و گویا ایشان را نمی بینند. پیامبر(ص)، آهسته قدم برداشتند و در کنار آنها ایستادند و به آنان نگاه کردند. ایشان همچنان، مشغول ناسزاگویی بودند. سپس مقداری خاک برداشتند و بر سر آنان پاشیدند که در واقع، خاک مرگ بود که بر سر آنها می نشست.

آنان دیدند که گرد و غباری بر سر و صورتشان می ریزد!  آن را پاک می­کردند ، ولی پیامبر(ص) را نمی دیدند. (در تاریخ آمده است که این اشخاص، همگی در جنگ بدر کشته شدند) پیامبر(ص) به مسجدالحرام تشریف بردند. فردی که از جلوی آن جمعیت می گذشت، وقتی اجتماع آنان را دید، پرسید: چرا این جا نشسته اید؟ گفتند: آمده ایم امروز کار را با «محمد» یکسره کنیم. گفت: «محمد» در مسجدالحرام بود. شما برای چه اینجا نشسته اید؟! آنان به یکدیگر نگاه کردند و با ناراحتی و شکست خورده محل را ترک کردند.

این ماجرا؛ بلافاصله بعد از نزول سوره ی «یاسین» بوده و نشان می دهد که این سوره از همان ابتدا با اعجاز و فوق­العاده ای همراه بوده و در همان بار اول که بر زبان پیامبر(ص) جاری شده است، اعجاز آفریده و حلّ مشکل کرده است. این شأن و مرتبت، منحصر به آن زمان نیست بل همواره به همراه این سوره بوده است.

بعد از بیان این ماجرا برای حُجّاج، گفتار مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی را نیز، که به خواندن چهارده صلوات، در قبل و بعد از این سوره سفارش کرده بودند و همچنین، توصیه ی حضرت آیت اللّه وحید خراسانی را درباره اهدای ثواب قرائت این سوره، به حضرت زهرا(س) یادآور شدم. بعد از گفتن این مطلب، فردی در میان جمعیت از شنیدن آن ابراز خوشحالی کرد. با خود گفتم: چون ایشان مقلّد آیة الله وحید خراسانی است، از بیان این مطلب خوشحال شده است. فرد مذکور، فردای آن روز نزد من آمد و گفت: من، در مشهد که هستم، به فضل خدا، هر روز به زیارت آقا علی بن موسی الرضا(ع) مشرف می شوم و سوره «یاسین» را در آن جا می خوانم.

یک روز، در موقع بیرون آمدن از حرم، دیدم آقایی به من نگاه می کند و در حالی که چهره ای خندان دارد، به طرف من می آید، همین که به من نزدیک شد، گفت: «شما که سوره «یاسین» را می خوانید، ثواب آن را به «حضرت زهرا (س)» هدیه کنید! » بعد از این گفتار یادم نمی آید، آن فرد چه شد و کجا رفت.

در این موقع فهمیدم که خوشحالی وی، در بین جمعیت به این لحاظ بوده است، لذا به او گفتم: آن آقا به احتمال زیاد، یکی از اصحاب و یاران حضرت ولی عصر(عج) بوده که این پیام را به شما رسانده است.



قلب یاسین

یکی از بزرگان اهل معرفت که در مدرسه اهل بیت خود را پرورده و توانسته بود، بر اثر سلوک شرعی و آشنایی با معارف الهی خود را از دنیای ظلمانی جدا و به درگاه قرب الهی برساند، زاهد وارسته و عالم سالک مرحوم معلم دامغانی بود. ایشان با ریاضت های شرعی، اشتغال های ذکری و خلوت های معنوی، بهره هایی از حقیقت قرآن را نصیب خویش ساخت، از جمله درباره ی سوره ی شریفه ی «یاسین» دستورالعمل های بسیاری از خود به یادگار گذاشت. این عالم والا مقام توانسته بود که در پرتو سوره یاسین مقام های معنوی و روحانی را به سلامت بپیماید و بدون لغزش تا پایان عمر در این مسیر قرار گیرد. این مرد وارسته و بزرگوار همان کسی است که استادان ما از ایشان به«اهل حقیقت» یاد می کنند و حالات و کراماتی ویژه از ایشان نقل می کنند. معلم دامغانی، همان فرد برجسته ای است که با امام خمینی(ره) مکاتبه و مراوده هایی ویژه داشتند و هر دو، سال ها در درس آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری شرکت می کردند و رابطه ی عمیق و دوستانه با یکدیگر داشتند. امام، حدود سی و چهار ساله بودند و مرحوم معلم دامغانی هم در همین سن بودند. از جمله آنکه در روزهای آخر عمر شریف حضرت امام خمینی(ره) میان این دو بزرگوار، ملاقاتی برقرار بوده است.خانم دکتر فاطمه طباطبایی(عروس امام) درباره ی این ملاقات می فرمایند: «یک روز، آقای معلم که ظاهراً با امام، هم دوره بوده اند، به ملاقات ایشان آمدند. من آقای معلم دامغانی را نمی شناختم ولی می دانستم که انگشتری در دست امام هدیه ی ایشان است».

خود حضرت امام هم در پاریس به من فرمودند: «این انگشتر را آقای معلم به من هدیه کرده است» در این دوران هم گاهی صحبتی از آقای معلم می شد و من هم می شنیدم، آقای معلم آمد در اتاق، پایین تخت امام ایستاد. نه ایشان حرفی زد و نه امام، بعد از سلام، فقط به یکدیگر نگاه می کردند. فقط و فقط نگاه، آقای معلم نگاه می کرد و دعا می خواند، امام هم فقط نگاه می کردند. حرف این دو منحصراً با چشم بود، به جای اینکه با زبان باشد یعنی با خیره شدن، بسیاری مطالب را به هم می گفتند. بعد آقای معلم خداحافظی کرد و رفت و من بسیار منقلب شدم».

خانم زهرا اشراقی نوه ی حضرت امام(ره) نیز در این باره می فرمایند: «پس از رفتن آقای معلم از امام پرسیدم: معلوم است شما به آقای معلم علاقه ای ویژه دارید؟ ایشان گفتند: بلی، نمی دانم که چرا اینقدر ما یکدیگر را دوست داریم. با آنکه در سنین جوانی هر یک در وادی خاصی بودیم، ولی بسیار یکدیگر را دوست داشتیم. این گونه به نظر می رسید که بین ایشان و آقای معلم رابطه ی مراد و مریدی حکمفرما بود.»

اکنون بسیار خرسندیم که دستورالعملی از ایشان را در این جا برای شما درج کنیم که مربوط به تکرار آیه ی: «سلامٌ قَولاً مِن رّبّ رّحیم» است.

این آیه ی شریفه، در نزد اهل معنا و معرفت، قلب «یاسین» به شمار می رود، از این رو، آن بزرگوار فرموده اند:

 به منظور برآورده شدن حوائج مهم خود، سوره ی «یاسین» بخوانید، به این صورت که سه آیه ی اول آن را، سه مرتبه تکرار نمایید و وقتی به آیه ی شریفه«سلامٌ قَولاً مِن رّبّ رّحیم» رسیدید، آن را هفتاد مرتبه بخوانید و سپس، بقیه این سوره را تا پایان ادامه دهید.



خواندن در شب و روز جمعه

پیامبر اکرم فرمود: «کسی که سوره ی «یاسین» را، در شب جمعه بخواند، خداوند او را می آمرزد».   بحارالانوار، ج92/291

هم چنین بنا به فرموده ی پیامبر اکرم: «من قرأ یس و الصافات یوم الجمعه ثم سأل الله تعالی اعطاه سؤله»، (هر کس، در روز جمعه، سوره ی «یاسین» و «صافات» را بخواند و سپس حاجتی از خدا بخواهد، حاجت او برآورده خواهد شد).   بحارالانوار، ج92/296

 

یاسین همراه با صد آیه از قرآن

حضرت امیرالمؤمنین فرمودند: «کسی که صد آیه از قرآن بخواند ـ از هر جای قرآن ـ و بعد از آن، هفت مرتبه، بگوید: «یا الله»، پس اگر بر سنگی نفرین کند هر آینه، آن سنگ را از جای خود حرکت می دهد. در روایتی دیگر آمده است که به منظور دفع بلا، بعد از هفت مرتبه «یا الله» گفتن، بگوید: «اللهم ادفع عنّی البلاء»؛یکی از بزرگان، می فرماید: به تجربه، ثابت شده است که اگر همراه صد آیه ی یاد شده، یک مرتبه سوره ی «یاسین» را بخواند، حتماً حوائج مهم او برآورده خواهد شد.



خواندن سوره یاسین در نیمه شب

از جمله مواضعی که مظانّ بودن اسم اعظم خداوند است، آیه ی «سلام قولاً من ربّ رحیم» است که خواندن آن، در نیمه ی شب، به لحاظ خلاص از غموم و تحقق مطالب نافع است.



خواندن در شب نیمه شعبان

سزاوار است که در شب نیمه ی شعبان، سه مرتبه، سوره ی مبارکه ی «یاسین» را بخوانند، یکی به قصد طول عمر، یکی به قصد وسعت رزق و یکی به قصد سلامت تن و رفع بلیات، سپس، این دعا را بخوانند: «اللهم إنّک علیم ذو أناة و لا طاقة لنا فاغفرلنا بحملک یا أرحم الرّاحمین».

 

خواندن بر خوابیده

اگر سه مرتبه آیه ی «و جعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً…» را در گوش خوابیده بخوانند، از خواب بیدار می شود.



دستورالعمل سلمان فارسی

از جناب سلمان فارسی (رضی الله تعالی عنه) روایت است که هر کس به مدت ده روز بعد از نماز صبح و قبل از سخن گفتن با کسی، سوره ی «یاسین» را بخواند و این دعا را ده مرتبه قبل از تلاوت آن بخواند، به قصد هر حاجتی که بخواند، روا شود و اگر روا نشود، بر من لعنت کند؛ چرا که اسم اعظم خداوندی در این دعاست و دعا این است: «بسم الله الرحمن الرحیم یا قدیم یا دائم یا حی یا قیوم یا فرد یا وتر یا واحد یا أحد یا صمد یا من لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً أحد و صلی الله علی محمد و اله اجمعین برحمتک یا ارحم الراحمین».



خواندن بیست و یک مرتبه

برای تحقق هر حاجت و رفع هر مشکل، ختم سوره ی مبارکه ی «یاسین» به این صورت است که از روز جمعه شروع کند تا روز پنج شنبه، هر روز، سه مرتبه بخواند تا در طول هفته، بیست و یک مرتبه خوانده شود، هر روز بعد از سه مرتبه خواندن، دعای «یا من تُحَلِّ بِهِ عُقَدُ المَکاره» از صحیفه سجادیه را که در ذیل آمده بخواند.

 

وَ کَاَنَ مِن دُعَائِه -علیه السلام - إِذَا عَرَضَت لَهُ مُهِمَّةٌّ أَو نَزَلَت بِهِ، مُلِمَّةٌّ وَ عِندَ الکَربِ.

«یا مَن تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ المَکَارِهِ، وَ یا مَن یفثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَن یلتَمَسُ مِنهُ المخرَجُ إِلَی رَوحِ الفَرَجِ(1) ذَلَّت لِقُدرَتِکَ الصَّعَابُ، وَ تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الأَسبَابُ، وَ جَرَی بِقدرَتِکَ القَضَاءُ، وَ مَضَت عَلَی إِرَادَتِکَ الأشیاءُ (2)فَهِی بِمَشِیتِکَ دُونَ قَولِکَ مُؤتَمِرةٌّ، وَ بِارَادَتِکَ دُونَ نَهیکَ مُنزَجِرَةٌّ.(3)

أَنتَ المَدعُوُّ لِلمُهِمَّاتِ، وَ أَنتَ المَفزَعُ فِی المُلِمَّاتِ لاَ یندَفِعُ مِنهَا إِلاَّ مَا دَفَعتَ، وَ لاَ ینکَشِفُ مِنهَا إلاّ مَا کَشَفتَ(4)وَ قَد نَزَلَ بِی یا رَبِّ مَا قَد تَکأَّدَنِی ثِقلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَد بَهَظَنِی حَملُهُ.(5) وَ بِقُدَرتِکَ أَورَدتَهُ عَلَی وَ بِسُلطَانِکَ وَجَّهتَهُ إِلَی.(6) فَلاَ مُصدِرَ لِمَا أَورَدتَ، وَ لاَ صَارِفَ لِمَا وَجَّهتَ، وَ لاَ فَاتِحَ لِمَا أَغلَقتَ، وَ لاَ مُغلِقَ لِمَا فَتَحتَ، وَ لاَ مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرتَ، وَ لاَ نَاصِرَ لِمَن خَذَلتَ.(7)

فَصَلِّ عَلَی مُِحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افتَح لِی یا رَبِّ بَابَ الفَرَجِ بِطَولِکَ، وَ اکسِر عَنِّی سُلطَانَ الهَمِّ بِحَولِکَ، وَ أَنِلنِی حُسنَ النَّظَر فِیما شَکَوتُ، وَ أَذِقِنی حَلاَوَةَ الصُّنعِ فِیما سَأَلتُ، وَهَب لِی مِن لَدُنک رَحمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجعَل لِی مِن عِندِکَ مَخرَجاً وَحِیاً وَ لاَ تَشغَلنِی بِالاِهتَمامِ عَن تَعاهُدٍ فُرُوضِکَ، وَ استِعمَالِ سُنَّتِک.(8) فَقَد ضِقتُ لِما نَزَلَ بِی یا رَبِّ ذَرعاً، وَ امتَلأتُ بِحَملِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنتَ القَادِرُ عَلَی کَشفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفعِ مَا وَقَعتُ فِیهِ، فَافعَل بِی ذِلِکَ وَ إِن لَم أَستَوجِبهُ مِنکَ، یا ذَا العَرشِ العَظِیمِ.(9)»

«ای کسی که گره هر مشکلی به دست تو باز می شود، و ای آن که شدّت رنج و سختی به لطف تو برطرف می شود و ای کسی که راه خروج از سختی ها و رسیدن به آسایش، از تو درخواست می شود.(1) دشواری ها به قدرت تو آسان می گردد و اسباب کارها به لطف تو فراهم می شود و به قدرت تو قضا و قدر جریان می یابد و همه چیز به اراده و خواست تو صورت می گیرد.(2) پس، فقط به خواست تو، بی آن که فرمان دهی، همه چیز فرمان می برد و فقط به اراده تو، بی آن که نهی کنی، همه چیز از حرکت باز می ایستد.(3) در کارهای دشوار، تو را می خوانند و در سختی ها و گرفتاری ها، به تو پناه می آورند؛ گرفتاری ها برطرف نمی شود، مگر تو آن ها را برطرف سازی و هیچ گره گشوده نمی شود، مگر تو آن را بگشایی (4)پروردگارا، به مصیبت و بلایی دچار شده ام که سنگینی آن، مرا از پای در آورده است و گرفتاری هایی برای من پیش آمده که تحملش برایم دشوار است.(5) و تو با قدرت خود، این گرفتاری و مصیبت را بر من وارد ساختی و با اقتدار خویش، به سوی من فرستادی.(6) هیچ کس نمیتواند چیزی را که تو آورده ای، بازگرداند و کسی نمی تواند آنچه تو فرستاده ای، مانع شود.آنچه تو بسته ای، کسی نمی تواند بگشاید و آنچه تو گشوده ای، هیچ کس نمی تواند ببندد. چیزی که تو سخت و دشوار کرده باشی، هیچ کس نمی تواند آن را آسان سازد و کسی را که تو خوار و ذلیل کرده ای، هیچ کس نمی تواند یاری رساند.(7)

پروردگارا، پس، بر محمد و خاندانش درود فرست و با قدرت و توانایی خویش درِ گشایش را به روی من باز کن و با نیرو و توانایی ات سلطه ی غم و اندوه را در هم شکن و حُسن نظر خویش را درباره ی چیزی که از آن گله دارم، شامل حالم گردان و شیرینی اجابت آنچه را درخواسته ام، به من بچشان و از سوی خودت، رحمت و گشایشی جانفزا به من ببخش و برایم راهِ رهایی و نجات از گرفتاری ها را قرار ده و مرا به دستاویز دغدغه ها و مشکلات زندگی، از ادای واجبات و مستحبات بازمدار.(8) پروردگارا به سبب آنچه گرفتار گشته ام، درمانده و ناتوان شده ام و قلبم لبریز غم و اندوه شده است و فقط تو میتوانی آن اندوه و گرفتاری را برطرف کنی، پس این کار را در حق من انجام ده، اگر چه شایسته ی آن نیستم، ای صاحب عرشِ پر شکوه(9)«.

 


خواندن سوره یاسین در زمان رویت هلال ماه

بعضی از دانشمندان از بسیاری از اهل معنا ـ که آنان خود تجربه های فراوانی در خصوص این دستورالعمل داشته اند ـ شنیده بودند که اگر کسی به هنگام دیدن ماه نو سوره ی «نصر» و سوره ی «یاسین»را تا آیه ی «و کل شئ احصیناه فی امام مبین» بخواند، خداوند، در سراسر ماه، کارهای او را آسان و حوائج او را برآورده و بلیات را از او برطرف می سازد و همواره، با خوشی همراه خواهد بود.



ختمی دیگر از عالمی بزرگ

آیة الله مرحوم سید محمد باقر فقیهی (قدس سره) از عالمان بزرگ و زاهد وارسته شهر اصفهان، که در سال 1349شمسی دارفانی را وداع گفتند و به دیار باقی شتافتند، مرجع امور دینی عموم مردم شهر اصفهان به شمار می رفتند و در آنجا از مقام و موقع برتر معنوی و دینی برخوردار بودند.

آن شخصیت علمی و ملکوتی آن چنان مقبول همگان بود که مردم در تشییع جنازه ایشان به صورتی کم نظیر حضور به هم رساندند و به آن عالم پارسا ادای احترام کردند.

 از آن عالم بزرگوار و عالی مقام دستورالعملی در باب سوره «یاسین» به غنیمت، به ما رسیده است که آن را عیناً یادآور می شویم. امید است که ان شاء الله همگان از آن بهره مند گردند:

 

طریقه ختم

وضوی کامل بگیرید و رو به قبله صد مرتبه بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» سپس به خواندن این سورهیاسین بپردازید و در سه قسمت از آن، حاجت خود را از نظر بگذارنید.

اول، در عبارت «امام مبین»، دوم، در عبارت «فی فلک یسبحون» و سوّم، در عبارت «سلام قولاً من رب رحیم» و این آیه را سی و چهار مرتبه یا چهارده مرتبه یا هفت مرتبه تکرار نمایید و بقیه سوره را تمام کنید، سپس این دعا را بخوانید:

«سُبحانَ المُفَرِّجِ عَن کُلِّ مَحزونٍ، سُبحانَ المُخَلِّصِ عَن کُلِّ مَسجُون، سُبحانَ المُنَفِّسِ عَن کُلِّ مَدیون، سُبحانَ العالِمِ عَن کُلِّ مَکنُونٍ سُبحانَ مَن جَعَلَ خَزائِـنُهُ بَینَ الکافِ و النُّونِ، سُبحانَ مَن إذا اَرادَ شَیئاً أن یقُولَ لَهُ کُن فَیکُون سُبحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَئ وَ الیه تُرجَعُونَ» پس بگویید:

«اللّهمّ افتَح لی ابوابَ رَحمَتِکَ و اَبوابَ خَزائِـنِکَ، بِحَقِّ سُورَةِ یس وَ بِفَضلِکَ وَ کَرَمِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ» پس، صد مرتبه این دعا را تکرار نمایید: «یا مُفَرِّجَ الهَمِّ فَرّج» بعد از آن، حاجت خود را، از خداوند عالم طلب نمایید.



تدبّر در سوره یاسین

جناب آقای انتظام کاشمری (واعظ) نقل می کرد که خدمت حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) عرض کردم: دستوری مرحمت فرمایید که توفیق تهجد (شب زندهداری) یابم و گشایشی در کارم حاصل شود، ایشان فرمودند: هر صبح از تلاوت قرآن مجید، مخصوصاً «یاسین» غفلت منما ان شاء اللّه توفیق رفیق خواهد گشت. به کاشمر بازگشتم و هر بامداد، در حین راه رفتن، به قرائت سوره ی یاسین مداومت کردم، اما نتیجه ای به دست نیامد. سال دیگر، در ایام عید به مشهد مشرف شدم و در یک شب بارانی برای اصلاح کاری، به خانه ی یکی از علمای شهر رفتم؛ چون در آن شب، آقا به بیرونی نیامده بود، دست خالی بیرون آمدم و اندیشیدم، خوب است به خدمت حاج شیخ حسنعلی شرفیاب شوم و از فقدان حصول نتیجه او را آگاه سازم. با این فکر به منزل ایشان آمدم، دیدم که جماعتی در اتاق اند و در بسته است و ایشان مشغول گفتار و موعظه هستند، با خود گفتم: اگر در این حال به اتاق روم ممکن است که جایی برای نشستن من نباشد و دیگر آنکه شاید سخن حضرت شیخ به سبب ورود من به اتاق قطع شود. از این رو بهتر دیدم که پشت در بنشینم و به سخنان ایشان گوش دهم تا مجلس تمام شود و بعد از آن به حضورش شرفیاب شوم. در همین زمان، ناگاه شنیدم که مرحوم حاج شیخ حسنعلی، موضوع سخنان خود را تغییر دادند و فرمودند: برخی از من دعای توفیق سحری و گشایش امور می خواهند، دستور می دهم که قرآن تلاوت کنند. لکن به جای آن که رو به قبله و در حال توجه به قرائت قرآن بپردازند، در حال راه رفتن، سوره یاسین می خوانند و بعد، به قصد گله می آیند که از دستور من حاصلی نگرفته اند. تازه در شب بارانی، ابتدا به منظور تحقق کار دنیای خود به در خانه دیگران میروند و چون به مقصود نمیرسند، به فکر آخرت افتاده، سری هم به منزل من می زنند. این که شرط انصاف نیست، خوب است بروند و هر بامداد رو به قبله، با توجه و تدبر و نه با لقلقه ی لسان، به تلاوت کلام اللّه بپردازند! آن گاه، اگر مقصودشان حاصل نشد، گله مند گردند».

پس از این سخنان، باز، به موضوع اصلی سخن خود پرداختند. پس از پایان گفتار، در باز شد و من داخل شدم، حضرت شیخ محبت فرمودند و پرسیدند: حاجتی داری؟ عرضه داشتم: جواب خود را شنیدم، فرمودند: پس معطل چه هستی؟



ذکر نجات

یکی از علما و دانشمندان مشهد مقدس می گفت: قبل از انقلاب یک بار، دستگیر و گرفتار بازجویی های ساواک شدم، این باز جوییها، به مرحله ای رسیده بود که ممکن بود، هر آن عده ای از علما و فضلا، به سهولت دستگیر و زندانی شوند. شبی برای نجات از این وضع، سوره ی «یاسین» را خواندم و ثواب آن را به روح «حاج شیخ مجتبی قزوینی» هدیه کردم. در خواب دیدم، در حالی که بر روی زمین افتاده ام، ایشان، با انگشت، به من اشاره می کنند و می گویند: «یالا اله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین». بعد از اینکه از خواب برخاستم، متوجه شدم که ایشان ذکر نجات را به من یاد داده اند و این ذکر حضرت یونس، در دل ماهی بود که با تکرار آن، از شکم ماهی رهایی یافت و در میان علما نیز به ذکر نجات و ذکر یونسی مشهور است؛ چرا که قرآن کریم بعد از بیان آن از زبان حضرت یونس می فرماید: «و کذلک ننجی المؤمنین» یعنی راه نجات مومنان در این ذکر است.



گریه و پشیمانی

روزی با یکی از علما و سادات درباره ی سوره ی«یاسین» صحبت کردم و گفتم: چه خوب است که علما و روحانیون، زمانی که به مکه مشرف می شوند، زائران را به محل نزول آن؛ یعنی خانه ی پیامبر(ص) ببرند و مردم را، با خواص اعجاب انگیز این سوره آشنا کنند. ایشان بلافاصله به من گفتند: من خودم، یک حاجت مهمی دارم که از شما خواهش می کنم، برای برآورده شدن آن، یک مرتبه، این سوره را بخوانید!  بنده عرض کردم: من این کار را می کنم، اما بهتر است شما که سادات هستید و روح و جوهرتان با دیگران فرق می کند، خودتان آن را بخوانید. سپس از هم جدا شدیم.

فردای آن روز، ایشان با چهره ای بسیار خندان، به سمت من آمد و گفت: مشکل من حل شد. وقتی از او درباره ی مشکلش سؤال کردم، جواب داد: در سازمانی که مسئولیت آن را به عهده دارم، فردی بود که بسیار مرا آزار میداد و شدت آزارهای او به حدی رسیده بود که می خواستم از سمتم استعفا دهم، ولی دیشب که سوره ی «یاسین» را به قصد حل مشکل خواندم، آن شخص در حالی که گریه می کرد به نزد من آمد و با حالت ندامت بسیار، متضرعانه از من خواست که او را، به سبب اشتباهاتش ببخشم؛ تاخدا هم توبه اش را بپذیرد.

این جا بود که من به اعجاز این سوره در رفع مشکلی که قادر به حل آن نبودم، پی بردم.



زیارت خانه ی خدا

جناب آقای دکتر میر باقری (قائم مقام فعلی سیمای جمهوری اسلامی ایران) قبلاً، به مدت دوازده سال، رئیس شورای عالی جوانان (سازمان ملی جوانان فعلی) بودند. در یکی از سفرهایی که به «قم» داشتند، قرار ملاقاتی هم در نشریه ی بشارت گذاشتند.

تصور ما بر این بود که علت آن ، چیزی نیست جز اینکه ایشان، در سمت مسئول امور جوانان، از نشریه ی ما ـ که نشریه ای قرآنی، ویژه ی جوانان، است ـ دیدار می کنند، اما بعد از تشریف فرمایی و صحبت با ایشان، متوجه شدیم که این ملاقات، علاوه بر این موضوع، علت بسیار جالب دیگری هم داشته است. آقای دکتر میرباقری، بعد از ملاقات و پاره ای مذاکرات درباره ی ضرورت نشر ارزش های قرآنی در بین جوانان، وقت رفتن، از ما به سبب چاپ مطلبی، درباره ی سوره ی «یاسین» تشکر نمودند و فرمودند: ما بعد از مطالعه ی آنچه شما درباره ی این سوره در بشارت نوشته بودید، آن سوره را خواندیم و آثار آن را هم با چشم خود دیدیم. در واقع، امروز هم، فقط برای تشکر و قدردانی از چاپ آن مطلب به این جا آمده ایم.

پرسیدیم جریان از چه قرار بوده است؟ ایشان فرمودند: شما در آن نشریه آورده بودید: «این سوره را برای مقاصد عالی بخوانید! » من هم که مدت مدیدی بود به خانه ی خدا مشرف نشده بودم، برای اینکه هر چه زودتر این زیارت نصیبم شود، این سوره را تلاوت کردم. چیزی از این عمل نگذشت که جناب آقای خاتمی، رئیس جمهور وقت آن زمان، تصمیم گرفتند که به کشور «سوریه» مسافرت کنند. از بنده هم خواسته شد که ایشان را در این سفر همراهی کنم. هر چه به دلیل مشغله ی زیاد از آنان عذر خواستم، قبول نکردند و به اصرار ایشان، راهی این سفر شدم. در آنجا هم، از طرف سفارت و بدون مشورت، برای ما ویزای سفر عربستان گرفته شد و گفتند: حال که تا اینجا آمده اید، به مکه هم بروید. به این ترتیب، ما به زیارت خانه ی خدا مشرف شدیم، اما این سفر با همه ی سفرهای دیگر فرق داشت و در مراحل گوناگون آن، امور ویژه ای پیش آمد، از جمله اینکه: در مدینه ی منوره، شبی، بعد از زیارت و به قصد استراحت به هتل بازگشتم. شخصی جلو آمد و از من سؤال کرد: فردا صبح چه ساعتی به حرم مشرف می شوید؟ گفتم: برای چه می پرسی؟ گفت: می خواهم همراهتان باشم. جواب دادم: می خواهم در زیارت تنها باشم و مزاحم دیگران نشوم. سپس از او جدا شدم. فردای آن شب، ساعت چهار صبح، از خواب برخاستم؛ تا راهی حرم حضرت رسول(ص) شوم. از هتل که بیرون آمدم، آن مرد را دیدم، که جلوی در هتل، منتظر من ایستاده است. انگار مصمم شده بود که آن روز، حتماً مرا همراهی کند. کسانی که به زیارت حرم نبوی(ص) مشرف شده اند، می دانند که در آنجا به قدری زائران به منظور نماز خواندن در محراب پیامبر(ص)، صف بسته اند که گاهی یک شخص، چندین سال متمادی به زیارت این حرم شریف مشرف می شود، اما حتی توفیق خواندن دو رکعت نماز را هم، در محراب پیامبر(ص) پیدا نمی کند، آن روز این شخص مرا در بین جمعیت جلو برد و مثل اینکه کسی در محراب برایم جا گرفته باشد، به آسانی، مرا در محراب پیامبر جای داد و از آن لحظه به بعد دیگر آن مرد را ندیدم! این مطلبی عجیب بود که من آن را از برکات «یاسین» می دانم.



پیدا شدن گمشده

در یکی از سفرهایی که بنده به زیارت خانه ی خدا مشرف شده بودم، برای زائران مطالبی راجع به فضایل، آثار و برکات سوره ی «یاسین» مطرح کردم. در میان ایشان خانمی بود که بر اثر بیماری قادر به راه رفتن نبود و برای به جای آوردن اعمال عمره از صندلی چرخدار استفاده می کرد.

البته در کشور عربستان، استفاده از صندلی چرخدار قوانینی ویژه دارد که از جمله، زائران باید این وسیله را در ازای یک وثیقه از صاحب هتل بگیرند و در صورت مفقود شدن، هزینه ی چشم گیری برای باز پس گیری  وثیقه ی خود بپردازند.

از قضا، این خانم هم صندلی چرخدار خود را گم کرده و چند روزی از این بابت تأسف زیادی می خورد. یک روز، با خوشحالی به نزد من آمد و گفت: «حاج آقا مستجاب الدعوه شدم» از او پرسیدم: مگر چه اتفاقی افتاده است؟ جواب داد: چند وقت پیش ویلچرم را گم کردم و این مسئله مرا بسیار نگران و پریشان کرد، اما یک باره به یاد صحبت های شما راجع به آثار سوره ی «یاسین» در مرتفع کردن مشکلات افتادم. این بود که شروع به خواندن این سوره نمودم و در حین خواندن، دستم را در کنارم، روی زمین گذاشتم و در دل از خدا خواستم تا گمشده ام در همان محل برخورد دستم بر زمین قرار بگیرد. بلافاصله بعد از اتمام تلاوت سوره ی «یاسین»، جوان عربی را دیدم که ویلچری در دستش گرفته بود و با سرعت به سمت من می دوید، به محض اینکه کنار من رسید، ایستاد، وقتی به آن ویلچر نگاه کردم و مشخصات خود را بر روی آن دیدم، از شدت اشتیاق در پوست خود نمی گنجیدم، در همان حالی که با شادی و تعجب به آن نگاه می کردم، یک باره، همان جوان عرب، ویلچر را هل داد و دوباره با خود برد و از آنجا که قادر به راه رفتن نبودم، هر چه تلاش کردم که مانع او شوم و ویلچر را با دستانم بگیرم، نتوانستم.

در بهت عجیبی فرو رفته بودم، دلم می خواست گریه کنم، ولی شدت تعجب اجازه نمی داد، هنوز باورم نمی شد! اصلاً نمی فهمیدم که چرا اینقدر سریع در کنارم قرار گرفت و سریع هم از من دور شد. یک باره، یاد این افتادم که وقتی آیات شریف سورهی «یاسین»را می خواندم، به جای اینکه بخواهم ویلچرم پیدا شود و در اختیارم قرار بگیرد، از خدا خواسته ام که بیاید و در کنارم قرار بگیرد.



تاثیر آیه ای از یاسین

آیت اللّه شیخ مجتبی قزوینی (قدس سره) که از اصحاب خاص ائمه طاهرین(ع) ـ اعلی الله درجاته فی أعلی علّیین ـ در معارف و احوال و اعمال بودند، میگفتند: روزی در زمان رضا شاه و شیوع خودباختگی تام و تجدّد مآبی خام و بی دینی جاهلانه و تقلیدی و پیروی از فرهنگ نحیف استعماری، از صحن مطهر حضرت امام رضا(ع) (صحن عتیق ـ انقلاب فعلی) عبور می کردم که در آن روزگار، حرم و صحن های مطهر به اندازه ی این زمان ها شلوغ و پر ازدحام نبود. در مقابل ایوان طلا که رسیدم، پیرمردی نشسته بود و قرآنی در دست داشت و مشغول تلاوت قرآن است. در همین اثنا که من به آن محل رسیدم، مردی از متجدّدین بی معنا و بی محتوای آن روز، رسید و با کفش خود به دست وی زد، به طوری که قرآن کریم به روی زمین افتاد، و خطاب به پیرمرد گفت: «این کتاب به چه درد تو می خورد که نشسته ای و آن را می خوانی، از این کتاب چه کاری بر می آید؟! » ایشان، در ادامه فرمودند: من از دیدن این منظره و این توهین بزرگ به قرآن کریم، چنان از جا در رفتم و عصبانی شدم که وصف ندارد. فوراً جلو رفتم و به آن مرد گفتم. چرا این کار را کردی؟ گفت: خوب، مگر غیر از این است که گفتم؟! گفتم: آری غیر از این است، می خواهی حال به تو بفهمانم که این کتاب چیست و از آن چقدر کار ساخته است؟ سپس افزودند، این را گفتم و آیه ای از سوره ی یاسین را در دلم خطور دادم و هنوز نخوانده بودم که مردک دست را به دلش گرفت و خم شد و فریاد زد: آی دلم، الآن از درد دل می میرم، دستم به دامنت، بد کردم، مرا نجات بده، درد را از من دور کن…و من اشاره کردم که پاشو و گم شو! درد او رفع شد و فوری رفت….

سپس فرمودند: پس از چند سال ، یک روز، شخصی با ظاهری خداپسند نزد من آمد و گفت: آیا مرا می شناسی؟ گفتم: خیر. گفت: من همان فردی هستم که آن حادثه برایم پیش آمد و از آن روز به بعد، به برکت نفس قدسی و قرآنی شما در طریق هدایت قرار گرفتم و زندگی ام کاملاً دگرگون شده است.

«و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین، و لایزید الظالمین إلاّ خساراً»   سوره ی اسراء، آیه 82

 


رفع مشکل بزرگ

مرحوم حاج میرزا اسد الله اسکندری (از دوستان مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی) به همراه همسر خویش عازم سفر حج شده بودند. ایشان به منظور خداحافظی نزد حاج شیخ می آید و درخواست می کند که دستوری بفرمایید تا در سفر اگر مشکلی پیش آمد، استفاده کنم. ایشان دستوری به مرحوم اسکندری در باب خواندن سوره ی یاسین می فرمایند. حاج اسکندری به سفر می رود و در اواخر ایام اقامت در مکه مکرمه، گذرنامه ی ایشان و همسرشان گم می شود، حاج اسکندری بسیار ناراحت و مضطرب، تصادفاً به یاد دستور حاج شیخ می افتد و آن را انجام می دهد و به سفارت مراجعه می کند. دهها هزار گذرنامه، در قفسه ها چیده شده بود، با التماس بسیار از مسئولان درخواست می کند که اجازه بدهند که گذرنامه ها را بررسی کند، شاید گذرنامه ی گم شده اش را پیدا کند. اعضای سفارت نیز، با استهزاء و بی اعتنایی، به او می گویند که: نگاه کن!

مرحوم اسکندری هم از بین آن همه گذرنامه، یکی را بیرون می آورد و به محض اینکه به آن نگاه میکند، می بیند گذرنامه ی خود و همسرش است. تمام افراد تعجب می کنند و با دقت، گذرنامه و عکس آن را بررسی می کند. بلی، عکس خود آقای اسکندری بوده و ایشان با خوشحالی و بدون مشکل به ایران باز می گردد.



راحت ساختن محتضر

روزی یکی از متدینین بازار مشهد که صمیمیت و ارتباط نزدیکی با بنده دارد، جهت رفع مشکلی با من تماس گرفت و گفت: یکی از اقوام نزدیک من، از مدت ها پیش، به بیماری سختی دچار شده است به طوری که پزشکان از علاج او قطع امید کرده اند و یک هفته است که به حالت احتضار (جان کندن) به سر می برد.

این موضوع، مرا بسیار ناراحت و پریشان کرده است و دلم می خواهد، کاری انجام دهم تا این بنده ی خدا را از حال و روز بدش نجات دهم. سپس از من خواست که به او دعایی بیاموزم که این مشکل را برطرف نماید.

در جواب گفتم: «دعای «یستشیر» و سوره ی «یاسین» را بخوانید. به اذن و فضل خداوند مشکل حل خواهد شد».

ایشان هم تشکر و قدردانی کرد و از من خداحافظی نمود.

چند ماهی، از او خبر نداشتم تا اینکه یک روز، دوباره ایشان را دیدم و حال و روز آن شخص را از او جویا شدم. جواب داد: بلافاصله بعد از اینکه به توصیه ی شما، دعای«یستشیر» و سوره ی «یاسین» را خواندم، آن بنده ی خدا از سختی جان کندن نجات پیدا کرد و به جوار رحمت حق شتافت.



تاثیر سریع یاسین

یکی از کسبه ی بازار که متمکن و متدین بود می گفت: از فردی، مبلغ چشم گیری طلب داشتم و او هم مدتی در پرداخت آن تأخیر می نمود. یکی از روزها که به سفر «مکه» رفته و در «مدینه» به سر میبردم، با من تماس گرفته و یک هفته مهلت خواست. با تندی و تحقیر، با او برخورد کردم و بدون اینکه به درخواست او توجه کنم، تلفن را قطع کردم.

اما بعد از چند لحظه، پشیمان شدم و شروع به ملامت کردن خود کردم و با خود گفتم: «مگر تو، برای عبادت خدا و زیارت رسول خدا(ص) به اینجا نیامده ای، پس چرا یک بنده خدا را با تحقیر، از خود راندی و به او مهلت ندادی؟»

دلم می خواست با او تماس بگیرم و از وی معذرت خواهی کنم، اما خجالت می کشیدم. در کمال ندامت بر سر جایم نشستم و شروع به خواندن سوره «یاسین» نمودم، به امید آنکه او خود، دوباره با من ارتباط برقرار کند. بلافاصله بعد از خواندن این سوره شریفه، آن مرد به من تلفن کرد. با دیدن تأثیر سریع «یاسین» خدا را شکر کردم و با کمال خوشحالی به او مهلت دادم.



سنّت حسنه

همه ساله در موزه ملی قرآن کریم به مناسبت های دهه ی محرم و عاشورای حسینی و شهادت حضرت زهرا(س) چند مراسمعزاداری برگزار می شود. در این چند مراسم، یک سنت نیکو و عمل ابتکاری صورت می گیرد؛ به این معنا که از قاریان و حافظان قرآن کریم دعوت می شود تا پیش از شروع مراسم، مدتی به تلاوت آیات قرآن کریم، به ویژه خواندن و ختم سوره ی یاسین بپردازند. این قبیل مراسم را جناب آقای مسجد جامعی، وزیر محترم وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پایه گذاری و پشتیبانی می کردند.

خود ایشان در این باره می فرمایند: ما با قرائت قرآن، پیوند قرآن و عترت را در مراسم خود نشان می دهیم و با تلاوت و ختم سوره ی یاسین و اهدای ثواب آن به حضرت زهرا(س) روحیه ی معنوی و قرآنی را در شرکت کنندگان ارتقاء می بخشیم و آمادگی ویژه ایدر طلیعه ی شروع مراسم عزاداری پدید می آوریم.

همانگونه که در تاریخ آمده است، امام حسین(ع) در شب عاشورا از سپاه یزید مهلت خواست تا آن شب را به خواندن قرآن و عبادت بپردازند، چه نیکو و شایسته است که ما نیز مراسمعزاداری آن بزرگواران را با آوای تلاوت قرآن، به ویژه سوره ی یاسین هم نوا سازیم و این شب ها را در انس با قرآن سپری سازیم.



تسخیر قلب ها

تعامل با روایاتی که از «یاسین» به عنوان قلب قرآن تعبیر می کنند، این احساس را در انسان پدید می آورد که میان این سوره ی شریفه و قلب انسان نیز ارتباطی ویژه برقرار است؛ زیرا بسیار دیده شده که به آسانی، در قلب ها می نشیند و مردم به آن گرایش قلبی ویژه ای پیدا می کنند. چنان که ما در سفرهایی که به مناسبت های ادای عمره و حج تمتع به مکه مشرف می شدیم و گاهی به مدت دو هفته و گاهی نیز به مدت یک ماه، مردم را در این سفرها همراهی می کردیم، مشاهده می شد که مردم به هنگام شنیدن شأن نزول و آثار و ویژگی های سوره ی شریفه ی «یاسین» ـ در مقایسه با زمانی که برای ایشان از مطالب مهم و جالب، درباره ی آداب و شرایط زیارت اماکن مقدسه ی مکه و مدینه و نیز داستان ها و حوادث صدر اسلام و دیگر مسائل، می گفتیم ـ از اشتیاق و کشش بیشتری برخوردار می شدند و در حالت ها و رفتارهای آنان، نشان اعجاب و ثأثیر افزون تری نمود می یافت، به طوری که در پایان سفر، بیشتر آنها اظهار می کردند که همه آنچه در این سفر دیده و شنیده اند، شایسته و ارزنده بوده، اما بزرگترین و گران بهاترین غنیمت این سفر، آشنایی آنها با فضیلت ها و آثار سوره ی شریفه یاسین بوده است.

دیدن این آثار و تاثیر پذیری ها انسان را به این مطلب می رساند که «یاسین»، این قلب قرآن با قلب انسان ارتباطی معنوی و استوار دارد که به سرعت در آن نفوذ می کند و همه ی قلمرو وجود انسان را تسخیر می نماید، به گونه ای که وقتی قلب ها در معرض اثرها و پرتوافشانی های این سوره قرار می گیرند، همچون تشنه ای که به سرچشمه ی آب حیات رسیده است، گمشده ی خود را پیدا می کنند و غرق در شادی و شعف وصف ناپذیری می گردند؛ زیرا در می یابند، که این «یاسین» است که آنان را به سعادت دنیا و آخرت و همه آرزوهای مطلوب دو جهان می رساند.

مدتی هم نوایی و مداومت در قرائت سوره ی «یاسین» چنان اثری بر قلب آدمی می گذارد که گویی آیات آن بر دل وی چنگ می اندازد و برای یک عمر، او را اسیر مهر و محبت خود می کند. از همین روست که در برخی دستورالعمل ها برای بعضی از اذکار و ختومات گفته می شود که مدت چهل روز بخوانید یا فلان ذکر را در مدت هفت روز تکرار کنید. اما هنگامی که به ختومات سوره «یاسین» می پردازیم، متوجه میشویم که دستورالعمل ها از حالتی موقت به صورتی دائمی تغییر می یابد و لذا امامان معصوم(ع) و بزرگان سیر و سلوکی دستور داده اند که سوره ی «یاسین» را همیشه و به طور مداوم، در صبح یا وقت خواب بخوانید.

این مداومت و استمرار نشان می دهد که انسان، هر چه بیشتر با یاسین همنشین گردد، طراوت، خرمی، عشق و علاقه اش افزون تر می گردد و در نتیجه، حرکتش به سوی کمال، آسان تر و سریع تر می شود؛ زیرا یاسین نردبان ترقی است که آدمی را تا خدا بالا می برد و از آنجا که تکامل نامحدود است و هر چه کمال می یابی، باز مرتبه ی برتر و بالاتری از آن را پیش رو می یابی و هیچ حد و مرزی برای آن نمی شناسی، گفته اند که یاسین را نیز همیشه بخوانید.

با این تفاصیل نتیجه می گیریم که «یاسین» همه ی دل ها را زنده و با جذبه ی خود تسخیر می کند، به گونه ای که افراد به سهولت و مشتاقانه با «یاسین» ارتباط برقرار می کنند و از مداومت بر آن خسته نمی شوند.



توفیق بزرگ

از جمله افراد نیک نهاد و اهل علم «رحمت الله فرهنگی» است که خداوند به ایشان روحیه ی آرام و قلبی سلیم عطا فرموده و او در زمینه ی بهره گیری از سوره ی «یاسین» از توفیقی بزرگ برخوردار شده است.

ایشان در سال 1382 شمسی و پس از سفارش برخی بزرگان در خصوص فضایل سوره ی «یاسین» مصمم می شود که به یاری خداوند مدتی را به طرزی ویژه با این سوره ی شریف همنشین گردد و به خواندن آن بپردازد.

ابتدا از تاریخی معین، خواندن یاسین را از یک بار خواندن آغاز می کند و آن را تا چهل روز به نحوی که هر روز یک مرتبه بر تلاوت آن بیفزاید ادامه میدهد، به طوری که مثلاً در روز دهم، ده مرتبه، در روز بیستم، بیست مرتبه و در روز چهلم چهل مرتبه می خواند. پس از چهل روز مجدداً آن را تا هشتاد روز ادامه می دهد، به این ترتیب که این بار، هر روز یکی از آن کم میکند و در سراسر این هشتاد روز هر یک از ختم های خود را به یکی از معصومان(ع) یا اجداد و مادران آنان و نیز علما و امامزاده ها و استادان بزرگ اهدا می نماید.

مجموع ختم های این سوره در چهل روز اول هشتصد و هفده بار و در چهل روز دوم نیز برابر با همین رقم بوده است.

ایشان در محفلی بنابر اظهار لطف و رحمت خداوند به اینجانب فرمودند: پس از این توفیق خداوندی روز به روز در زندگی من گشایش بسیاری فراهم آمد و موفقیت های بیشتری نصیبم گردید.

این بزرگوار توفیق شب زنده داری و عبادت در سحرگاهان را نیز از نتایج و آثار خواندن سوره ی یاسین می دانستند، حتی یک بار در صحبتی که چندان هم مایل به آشکار ساختن آن نبودند فرمودند: نمی دانم در روزهایی که من به خواندن سوره ی یاسین سرگرم بودم، چه اتفاقی روی داده بود که انگار حرکت من سرعت یافته، به طوری که با چند قدم راه رفتن به سرعت به مقصدی دور می رسیدم. مثلاً وقتی می خواستم به حرم بروم، چند قدم که می پیمودم یکباره خود را در حرم می دیدم.

انصافاً که این عالم صالح به توفیقی بزرگ دست یافته بود. البته تحقق امور معنوی و ساعاتی به عبادت و ذکر گویی پرداختن، در آغاز کار، دشوار و سنگین به نظر می رسد، ولی همین که انسان قدم بردارد و از دنیای ظلمت خارج شود و در عالم نور و روشنایی معنویت قدم گذارد، دشواری، برطرف و آسانی آشکار می گردد. بر همین اساس است که همیشه بزرگان سیر و سلوک می فرمایند: پرداختن به امور معنوی برای اهل معنا و انسان صالح هیچ سنگینی و دشواری ندارد.

چنان که قرآن درباره ی نماز می فرماید: «انها لکبیرة الا علی الخاشعین» (به راستی که آن نماز بزرگ و ادای آن دشوار است، مگر برای انسان خاشع و فروتن) بنابر آنچه پیش از این گفته شد، میتوان چنین نتیجه گرفت که دست یابی به توفیق های بزرگ در تحقق امور معنوی و سیر و سلوک، کار دشواری نیست.

در حالات حاج شیخ حسن علی نخودکی(ره) است که گاهی در مدت شبانه روز شانزده ساعت به ذکر و یاد خدا اشتغال داشته اند و هیچ گونه خستگی هم در خود احساس نمی کردند. (برخی به آن طی الذکر می گویند)


بنابراین، اساس تحقق این امور، ابتدا همت خود آدمی است، تا گام نخست را بردارد و پس از آن هم، توفیق الهی است که او را در ادامه ی راهش یاری رساند


راز درهای باز

گاه به انسان نعمتی روی می آورد و یا توفیق و حالت خوشی دست می دهد و نمی داند که از کجا و بر اثر چیست؟ به عنوان نمونه، بسیاری وقت ها، انسانموهبت هایی هم چون انس با قرآن، روی آوری به مجالس و محافل و کتاب های معنوی، کمک به دیگران، پرداختن به عبادت های خاص با حالات معنوی و روحانی و اعمالی از این قبیل پیدا می کند، بدون اینکه به منشأ آن بیندیشد، یا اینکه به اشتباه، شایستگی و لیاقت خود را سر منشأ چنین توفیق هایی می داند.

و گاهی نیز، پیش آمد روزگار، آنان را متوجه اشتباه خود می سازد و سر منشأ حقیقی را به ایشان می نمایاند.

حضرت علامه حسن زاده آملی(حفظه الله) در یکی از جلسات درس از قول فرزند بزرگوارِ مرحوم آیة الله قاضی طباطبایی ـ که استاد معنوی و سیر و سلوکی علامه طباطبایی در نجف اشرف بوده است ـفرمودند:

در زمان حیات پدرم، توفیق های ویژهای نصیب ما شده بود که وقتی سایه ی ایشان از سر ما دور شد، آن توفیق ها هم از ما دریغ شد، در این جا بود که ما دریافتیم که آن حالات و شرایط ویژه، همگی به برکت نفس و دعا و وجود پر برکت پدر بزرگوارمان بوده و به خود ما مربوط نمی شده است.

نظیر همین مطلب، خاطره ی دیگری نیز هست که یکی از علما و دانشمندان درباره ی سوره ی یاسین یاد کرده اند. ایشان فرمودند: پس از آنکه ما به برکت بزرگان و استادهای گران قدرمان با فضایل و مناقب سوره ی یاسین آشنا شدیم؛ مدتی با مراقبت و مداومت، شب ها آن را به هنگام خواب قرائت می کردیم؛ در همین هنگام بود که گشایش های بسیاری در زندگی مادی و معنوی ما فراهم و سختی ها و دشواری ها از ما دور شد، گویی همه ی درهای بسته به روی ما باز گردید و به هر طرف که می رفتیم، جز خوشی و خرمی چیزی نمی دیدیم؛ در روحیه ی معنوی خود نیز، ارتقا و شرح صدری ویژه احساس می کردیم.

تا مدت ها در این برکت ها و گشایش ها غرق بودیم، بی آنکه به سر منشأ آن بیندیشیم.

سرانجام وقتی رسید که به سبب سهل انگاری، از خواندن سوره ی یاسین بازماندیم، در همان زمان بود که مضیقه ها و غصه های فراوانی به ما روی آورد و در تنگنای سختی گرفتار شدیم.

گویی اینکه دنیا عوض شده بود و ما در جهانی قرار گرفته بودیم که اعضای آن همگی با ما دشمنی می کردند و هیچ کس هم جلودارشان نبود.

در همین شرایط بسیار سخت و جانکاه بود که دریافتیم که آن آسایش ها و گشایش ها، همگی به برکت قرائت سوره ی شریفه ی یاسین بوده است.



اعجاز «یاسین» در سیر و سلوک

توجه: باز شدن در یک پنجره جدید. چاپنامه الکترونیک

بی شک قرآن کریم در میان مردمان مهجور است و بهره گیری از آن اندک. از جمله باید به سوره شریفه «یاسین» اشاره کرد که واجد عظمتی بی مثال و فضیلتی بی کران است، لکن متاسفانه از فضیلت آن بی اطلاع و کم  بهره ایم.

برای پی بردن به مقصود «سیر و سلوک» باید دانست که دیندارانی که خود را ملزم به اطاعت از اوامر الهی ساخته اند، دو دسته اند:

دسته اول که اکثر دینداران را تشکیل می دهند، مؤمنانی هستند که رستن از جهنم و عذاب و دستیابی به بهشت و سعادت را هدف و غایت اعمال و عبادات خود قرار دادهاند.

دسته دوم که همان نخبگان و برگزیدگان از مؤمنان اند، افرادی هستند که در راه رسیدن به «مقام قرب الهی» حرکت می کنند و در این مسیر سه هدف را پیش رو و سر لوحه ی اعمال خود قرار داده اند که آن سه عبارت اند از:

1. قرب الی اللّه          2. رضوان اللّه            3. لقاء اللّه.

در حقیقت، اینان در پی آن هستند که نخست خود را از خصلت های منفی پاک و از تاریکیهای جهان مادی رها سازند و به صفات و خصلت های الهی بیارایند؛ تا با رستن و آراستنی شایسته به مقام قرب الهی برسند و مستوجب رضوان الهی و خشنودی خدا گردند.

در عین حال، آنان برترین مقصود و والاترین آرزوی خویش را، رسیدن به «لقاء الله» میدانند و از همه رفتارها، سکنات وگفتارها و حرکات خود، آن مقصد والا را می جویند.

منظور از «سیر و سلوک»، قرار گرفتن در همین مسیر است و مقصود از «سالک الی الله»، روندگانی هستند که در مسیر قرب، رضوان و لقای الهی، گام میزنند.

از این نظر، دست یابی به بهشت هم از این لحاظ برای «سالک الی الله» مطلوب است که مکان قرب خداست و ساکنان آن مشمول خشنودی و رضوان پروردگار و شاهد جمال و جلال الهی می باشند و جهنم نیز به آن لحاظ منفور و تلخ و دردناک است که مکان دوری از خدا و جایگاه دورماندگان از لطف و رحمت خداوند می باشد.

به عنوان نمونه، هدف یک فرد مقدس و متدین از نماز خواندن، رسیدن به ثواب و رهیدن از عذاب است، اما عارف و سالک به آن سبب به نماز عشق و اشتیاق می ورزد که در حال نماز، هدف لطف خدا قرار می گیرد و آن را پلکانی می داند که انسان را به «لقاء الله» می رساند.

پس هر دو یک عمل انجام می دهند، اما هر یک از ایشان در ادای آن، هدفی متفاوت با دیگری را دنبال می کنند.

حال که معنای «سیر و سلوک» روشن شد، باید دانست که در این مسیر و حرکت به سوی نور و معنویت و روحانیت، «سوره یاسین» از نقشی اساسی برخوردار است و «رکنی بی بدیل» به شمار میرود.

البته معنای این سخن آن نیست که شخص سالک، منحصراً با خواندن «یاسین» می تواند به اعلی علیین دست یابد؛ بل بدین معناست که در عین ادای سایر اعمال و عبادات، سورهیاسین در سرلوحه آنها قرار گیرد تا کاخ رفیع سیر و سلوک کامل گردد؛ این ضرورت تا به آن حد است که می توان گفت: اگر «یاسین» نباشد، دست یابی به آن هدف آرمانی، بسیار دور می نماید و با وسوسه های شیطان که هر لحظه همنشین آدمی است، شاید دست یابی به آن غیر ممکن باشد.

گفتنی است که رکنیت «یاسین»، در مکتب سیر و سلوکی اهل بیت – علیهم السلام - است؛ زیرا این مکتب سیر و سلوکی، بر پایه ی قرآن بنا شده و معارف والای آن با مکتب های دیگر ـ که جز گمراهی نمی افزایند ـ درخور سنجش نیست.



مراتب یاسین

توجه: باز شدن در یک پنجره جدید. چاپنامه الکترونیک

سوره ی مبارکه ی «یاسین» بسیار پر اثر و پر نتیجه است؛ آنچه تاکنون از فضایل، آداب، دستور العملها، خاطرات، شگفتیها و عجائب بیان شد فقط مربوط به قرائت آن است؛ حال آنکه «یاسین»، مراتب دیگری نیز دارد که عبارت اند از: 1ـ دعوت یاسین و 2ـ حقیقت یاسین.

این مراتب، مثل این است که شما، یک بار، نام فردی را با خود زمزمه و تکرار کنید، یک بار نیز او را با نامه ای به خانه ی خود دعوت کنید و یک بار نیز، او به منزل شما بیاید و در آنجا استقرار یابد، که مرحله ی اول، قرائت، مرحله ی دوم، دعوت و مرحله ی سوم، استقرار حقیقت نامیده میشود.

دعوت هم، مثل قرائت، ضوابط و آدابی دارد و نیاز به آمادگی های خاصی است. بدیهی است که هر یک از ما شخصی را به خانه ی خود دعوت می کنیم که اولاً با او آشنا باشیم، ثانیاً محبت آن شخص را در دل داشته باشیم؛ چرا که اساس دعوت بر محبت است و سوم آنکه مقام و منزلت او با جایگاه و شرایط خانه ما، متناسب باشد. مثلاً شخصی که منزلی محقّر و تنگ و تاریک دارد، هیچ گاه، شخص بسیار ثروتمند و بلند مقامی را، به خانه اش دعوت نمی کند. پس برای دعوت از یاسین نیز، چنین آمادگی هایی لازم است؛ یعنی باید با آثار و نتایج آن آشنا شد و ارتباط طولانی با آن برقرار نمود؛ تا در نتیجه ی این مؤانست محبتش در نهانخانه ی دل آدمی جای بگیرد. از همه مهم تر، باید دل را مهیای حضور «یاسین» کرد و آن را از نظر صلاحیت و جایگاه، با شأن و مرتبت این سوره ی شریفه که قلب قرآن است و آن همه فرشته به ملازم دارد، متناسب ساخت.

علاوه بر اینها، دعوت، دستور العمل ها و مراحلی دارد که اگر آدمی، در دعوت از «یاسین»، بر اساس این دستور العمل ها و مراحل عمل نماید، بعد از ریاضت ها و اشتغال های طولانی، می تواند به حقیقت یاسین دست یابد و به کمالاتی برسد، که در ظرف عقل نمی گنجد و به زبان و بیان نمی آید.

ادای حق این دو مرحله «دعوت» و «استقرار حقیقت یاسین» از مجال این گفتار خارج است، لکن یادآوری یک نکته ی اجمالی لازم است و آن اینکه که خواندن «یاسین»، به قصد اهدای ثواب به حضرت زهرا(س)، گامی بلند و استوار در تحقق آماده سازی شرایط و آداب دعوت از «یاسین» و نیز، نزدیک شدن به حقیقت این سوره ی مبارکه خواهد بود.



شئونات یاسین

توجه: باز شدن در یک پنجره جدید. چاپنامه الکترونیک

یاسین در بردارنده ی آثار اعجاب انگیز فراوانی است که می توان در ثنا و ستایش آن گفت:

1. «یاسین»، مرتفع ساختن بن بست های زندگی؛

2. «یاسین»، کلید گشودن درهای بسته؛

3. «یاسین»، آسان کردن امور دشوار و صعب؛

4. «یاسین»، نجات از رنج، آلام، تنگنا، فقر و فلاکت؛

5. «یاسین»، زدودن نگرانی و اضطراب از روح و روان؛

6. «یاسین»، یار و یاور همیشگی و در همه حال؛

7. «یاسین»، فریاد رس سریع، در لحظه نیاز؛

8. «یاسین»، نور دل و آرامش روح و چراغ راه؛

9. «یاسین»، چاره بیچارگان و پناه بی پناهان؛

10. «یاسین»، حلال مشکلات و برطرف کننده گرفتاری ها؛

11. «یاسین»، نردبان رسیدن به مراحل رشد و کمال؛

12. «یاسین»، یعنی گذشتن از دنیای تاریک مادی و پشت سر نهادن آن؛

13. «یاسین»، روی آوردن به عالم نور و زیبایی و محبت و جمال و جلال؛

14. «یاسین»، داشتن وسیله ی تقرب و رسیدن به هدف؛

15. «یاسین»، مظهر توکل و توحید و بندگی؛

16. «یاسین»، صیقل دهنده ی روح و زداینده ی زنگارهای دل؛

17. «یاسین»، آشکار دیدن قدرت و دست غیب پروردگار؛

18. «یاسین»، خورشید شب و یاور روز؛

19. «یاسین»، آب حیات و چشمه ی جوشان حقیقت؛

20. «یاسین»، کوری چشم دشمنان کینه توز و بستن زبان و دهان بدخواهان؛

21. «یاسین»، برکت علم و مال و عمر.

22. «یاسین»؛یعنی تابیدن نور خدا بر صفحه ی دل و بر صحنه ی زندگی.

23. «یاسین»، آسودگی روان انسان، از بخل و حسد و صفات آزار دهنده.

24. «یاسین»، همدم سالکان و مقصد عارفان.

25. «یاسین»، دلگشا، دل ربا و انیس و مونس تنهایی.

26. «یاسین»، رسوا کننده ی دشمنان و خنثی کننده ی نقشه های شوم آنان.

27. «یاسین»، بودن در میان مردم و نبودن با آنان.

28. «یاسین»، همراه بودن با خیل فرشتگان در زندگی.

29. «یاسین»، بیدار شدن از خواب غفلت و سوختن در آتش فراق.

30. «یاسین»، امید و نشاط و سرور و شیدایی، در همه حال.

31. «یاسین»، غصه ی مردم گرفتار خوردن، که چرا با «یاسین» آشنایی ندارند.

32. «یاسین»، همنشینی با مهربان ترین و غمخوارترین و باوفاترین فرشتگان خدا.

33. «یاسین»، موجب سرافکندگی و شرمساری دشمنان.

34. «یاسین»، سرمایه ی جاودانه، دریغا که بی بهره ایم.

35. «یاسین»، دریای زیبایی، دریغا که نابیناییم.

36. «یاسین»، صدای رسای مهر و عطوفت، دریغا که ناشنواییم.

 

آداب تلاوت سوره ی مبارکه ی یاسین

با نگاهی گذرا به روایات امامان معصوم(ع)و دستورالعمل ها و خاطرات بزرگانِ اهل معنا،انسان به آسانی درمی یابد که تلاوت«یاسین» همراه با رعایت آداب و مطالبی چند می باشد و نمی توان این سوره ی مبارکه را بدون توجه و رعایت آنها خواند و توقع آثار دنیوی و ثواب های اخروی خاص را داشت.

«یاسین»قلب قرآن و دارای موقعیت و منزلتی عظیم نزد خدا است.اگر انسان به پیشگاه بزرگی شرفیاب می شود،هرگز نمی تواند بدون رعایت آداب و شؤون خاص آن بزرگ وارد شود.مثلاً رفتن به زیارت خانه خدا و طواف کعبه،«احرام بستن»،«طهارت»و «جدا شدن از تعلّقات دنیوی» را می طلبد.یا مشرف شدن به بارگاه پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) غسل زیارت و آمادگی های مخصوص به خود را می خواهد. همین طور کسی که می خواهد به دیدار مقام و شخصیت بزرگی برود،خود را از قبل آماده کرده و با فکری متمرکز و آمادگی های ظاهری به دیدار آن مقام می رود.

در باب قرائت«سوره ی مبارکه ی یاسین»،با آن همه عظمت و فضیلتی که دارد،بدون رعایت آداب نمی توان به تلاوت آن پرداخت و لذا برای بهره مندی از آثار و خواص  این سوره ی شریفه و نزدیک شدن به حقایق آن،رعایت آداب زیر ضروری است:

 

1.وضو داشتن و روبه قبله بودن

قرآن کریم سراسر نور می باشد و«یاسین»،نوری بیشتر و برتر است. بنابراین باید تلاوت کننده قرآن کریم،لااقل ظاهر خود را به تناسبِ قرآن و«یاسین»نورانی کند.مقصود،این است که با طهارت و وضو باشد و «یاسین»را در حالی که رو به قبله دارد،تلاوت کند؛زیرا وضو نور است و آن گاه که انسان وضو می گیرد،در واقع سر و صورت و دستانِ خود را نورانی می کند و در حقیقت با روبه قبله داشتن توجه خود را از غیر خدا برمی گرداند و به او روی می آورد؛بدین سبب تناسب بین او و قرآن برقرار می شود.

 

2.توجّه و تدبّر در معانی و مفاهیم

از بزرگترین دام های شیطان،این است که چون نتواند انسان را از عبادتی باز دارد،کوشش می کند فرد را از حقیقت آن عمل دور کند،تا عمل او به صورت،ظاهری بدون باطن و قالبی بدون محتوا و جسمی بدون روح باشد.مثلاً،نماز بخواند در حالتی که دل او مشغول به دنیا است و دیگر بهره ای از معنا و روح عبادت ندارد.

در باب سوره ی«یاسین»نیز در مرحله ی نخست،شیطان با وسوسه های  گوناگون و درست کردن بهانه های بی خود و بی جهت،سعی می کند انسان را از اصلِ قرائت آن باز دارد و یا نگذارد او با فضائل و عظمت«یاسین»آشنا شود.اما پس از آن که توفیق،رفیق انسان شد و با فضایل و عظمت این سوره ی مبارکه  آشنا شد و تصمیم گرفت که این سوره را قرائت کند و از آثار و برکات دنیوی و اُخروی آن بهره مند گردد،شیطان باز پا به میدان می گذارد و دام دیگری را جلوی انسان می گستراند و تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا فردی که«یاسین»را می خواند در معنا و محتوای آن تدبر نداشته باشد.در نتیجه،از حقیقت«یاسین»دور بماند.در این جا،انسانی که«یاسین»می خواند،و یا خود را عضوی از خانواده ی«یاسین»می داند و با آن حشر و نشر دارد،باید توجّه داشته باشد و خود را هوشیار و بیدار نگه دارد و از درگاه الهی درخواست کند که در هنگام قرائت«یاسین»کلمات نورانی آن را با توجّه ادا کند و آیات آن را با تدبّر در معنا و محتوا بخواند.

 

3.استقامت و مداومت

استقامت،پشت کار و ایستادگی رمز موفقیت در تمام امور است.امور معنوی و دست یافتن به اهداف آن،به همان اندازه که ارزش آن بالا می رود، استقامت بیشتری می طلبد.کسی که در امور معنوی،صبر و حوصله به خرج دهد و در میدان عمل استقامت کند،قطعاً به کمالات معنوی و مدارج روحانی،ارتقا خواهد یافت و فرشتگان خدا به پیشواز او می آیند و در ادامه،او را یار و یاور خواهند بود.از این رو،در قرائت سوره ی یاسین،توصیه و دستور اکید به مداومت است؛مثلاً،اگر شخصی صبح«یاسین»را می خواند،آن را ادامه دهد و یا اگر؛شب می خواند، مداومت کند و به خود هیچ گونه دلسردی،سستی و بهانه ای راه ندهد؛زیرا ممکن است انسان مدتی کاری را انجام دهد و به حسب ظاهر،آثار آن را نبیند.بدین سبب که ممکن است در وجود او موانعی باشد؛از قبیل اخلاقِ بد، شقاوت و یا گناه که با مداومت بر قرائت،به تدریج برطرف می شود، در حالی که خود او متوجه نیست و گمان می کند کار او بی اثر است،لذا با «مداومت»و«استقامت»است که ناگهان در می یابد قلب او روشن شده و معرفت و ایمان پیدا کرده و به جهانی پر از نور و سرور رسیده است.از این رو،آنانی که کاری را با شوق و علاقه شروع می کنند؛ولکن بعد از مدتی دلسرد شده از آن کناره می گیرند،باید بدانند که فیض بزرگی را از دست داده اند.در مقابل،به آنانی که نشاط و عشق آغازین را در ادامه ی راه حفظ می کنند،باید نوید داد که به یقین،رسیدن به هدف در انتظار آنان بوده و سرانجام،خوشبختی و سعادت را از آنِ خود خواهند ساخت.

 

4.فرستادن صلوات

جهت ورود به هر خانه ای کلیدی وجود دارد.اساتید و بزرگان اهل معنا و معرفت فرموده اند:برای رسیدن به آثار تمامی اذکار،اوراد و ختومات لازم است قبل و بعد از آن،چهارده صلوات فرستاده شود.این،از اسرار معنوی و سلوک حقّانی است.در واقع،آدمی با فرستادن صلوات بر پیامبر و خاندان او،به خود این لیاقت را می بخشد که بتواند،پذیرای آثار خاصّ اذکار الاهی باشد.رعایت این مطلب،در باب انجام ختوم«یاسین» ضروری تر به نظر می رسد.بنابراین در ختومات و خواندنِ«یاسین»،انسان باید دقت و توجه کند که ابتدا چهارده صلوات فرستاده و بعد مشغول خواندن و انجام ختم شود و بعد از تلاوت سوره و در پایان ختم،چهارده صلوات دیگر نیز بفرستد.خدای را سپاس گزارَد و از او بخواهد تا به برکت آبروی پیامبر و خاندان او،حوائجش را برآورده سازد.

 

5. اهدای ثواب تلاوت یاسین

در بین بزرگانِ اهل معنا و معرفت،این مطلب رواج دارد که بسیاری از اوقات،ثوابِ اعمالِ مستحبی خود را مثل:خواندنِ قرآن،بجای آوردنِ عمره و یا خواندن یک سوره یا نماز خاصی را به پیامبراکرم (ص)  و حضرت زهرا (س)و یا امامان معصوم(ع) و یا یکی از بندگان خاص الهی اهداء کرده و یا به نیابت از آنان انجام می دهند.و نیز، دیگران را سفارش می کنند،که مثلاً،ثوابِ خواندن قرآن و یا نمازشان را به حضرت مهدی (ع) و یا دیگر اشخاص مقرب درگاه الهی هدیه کنند و یا به نیابت از آنان انجام دهند.این عمل شایسته،بدین جهت است که انسان با هدیه کردنِ ثوابِ عمل،به یکی از معصومان(ع) و یا بزرگان، بدون این که از پاداش او چیزی کاسته شود،آنان را نیز از ثواب اعمال خود برخوردار می سازند.در مقابل،باعث می شود که انسان،با آن امامان معصوم(ع)  ارتباط برقرار کند.بی گمان،این ارتباط روحانی میان هدیه دهنده و هدیه گیرنده ثمرات بسیار و هم چنین، انس و الفت دائمی را در پی خواهد داشت.

بی تردید،این حرکت معنوی سبب می شود تا آن امامان معصوم(ع)  به این فرد توجه داشته برای او دعا کنند و او را در تنگناهای زندگی تنها نگذارند.چه بسا همین اهدای ثواب،زمینه ای را فراهم سازد تا فرد در قیامت،مشمولِ شفاعت آن امامان قرار گرفته به بهشت برین برسد.

در این باب،برخی افراد می پرسند که چرا مقدار ثوابی ـ که ما در اختیار داریم ـ به دیگران اهدا کنیم،با این که خود به آن نیازمند بوده و چه بسا،آنان به کار ما چندان نیازی نداشته باشند.در مقابل این گفتار باید به این حقیقت توجه کرد که اهدای ثواب به بزرگان،چیزی از ثواب عمل ما کم نمی کند، بلکه باعث می شود تا نتایج و ثواب های افزون تری نصیب ما گردد.در حقیقت،اهدای ثواب،به امامان معصوم (ع) یک نوع توسل به حساب می آید و اظهارِ دوستی با دوستان خدا است.یعنی،اهدا کردن،موجب می شود که انسان به آن امام نزدیک شده و عمل او،از روح و معنویتِ بیشتر برخوردار گردد.اگر این اهدای ثواب،دوام داشته باشد موجب انس و الفت و ترقی انسان می گردد.عملِ اهدا می تواند،فرد را به درجات عالیه ی امامان معصوم  (ع) در آخرت برساند.از این رو،یکی از توصیه های بسیار ارزشمند،در بابِ سوره یاسین،آن است که هر گاه،انسان این سوره مبارکه را می خواند،ثواب آن را به حضرت زهرا(س)ـ  و یا یکی دیگر از معصومان و بزرگان معنوی اهدا کند،تا بدین وسیله،زمینه ی رشد معنوی و کمالات الهی خود را فراهم سازد.

در این زمینه،روایتی بسیار جالب وجود دارد که توجه داشتن به آن، انسان را با حقیقتِ آن چه که در باب اهدای ثواب است،آشنا  می سازد. تنی از شیعیان خاص،خدمتِ حضرت امام موسی بن جعفر (ع)  آمده چنین می گوید:روش پدرم چنین بود که در ماه مبارک رمضان چهل بار قرآن را ختم می کرد.من نیز،پس از پدرم،به همین شیوه قرآن کریم را ختم می کنم.گاهی بیشتر و گاهی کمتر،به اندازه ای که فراغت، کار،نشاط و یا بی رغبتی دارم و چون روز عید فطر فرا می رسد،یک ختم قرآن،هدیه ی رسول خدا می کنم و ختم دیگر را هدیه علی(ع)  و ختمِ سومی را هدیه حضرت فاطمه(س) و هم چنین برای ائمّه (ع)  تا برسد به شما و یکی هم برای شما قرار دادم و تا به حال این کار انجام داده ام.آیا برای من،در برابر این عمل چه پاداشی هست؟حضرت فرمودند:«لَکَ بِذَلِکَ أَنْ تَکُونَ مَعَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ؛پاداش شما،این است که روز قیامت با آنان خواهی بود».من تعجب کردم و گفتم:الله اکبر!واقعاً،پاداش من این است؟حضرت تا سه بار فرمودند: آری.


پایگاه اطلاع رسانی سوره مبارکه یاسین


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.