din & mazhab

din & mazhab

din & mazhab

din & mazhab

عزرائیل(ع) هنگام مرگ چگونه با مؤمنان برخورد می‌کند؟

فرشته مرگ (عزرائیل)



حالات افراد مختلف در لحظه مرگ و ارتحال متفاوت خواهد بود و این مساله در آیات و روایات از سوی معصومین(ع) تشریح شده است.

به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) در یکی از این روایات، امام صادق(ع) پاسخ بسیار زیبایی در برابر این پرسش که آیا مؤمن از جان کندن خود ناراحت می‏‌شود؟ داده‌اند.

آن حضرت فرمودند: " نه، به خدا، زمانی که فرشته مرگ (عزرائیل) برای ستاندن جانش می‏‌آید، او بی‏‌تابی می‏‌کند. امّا عزرائیل به او می‏‌گوید: ای دوست خدا، بی‏‌تابی مکن؛ زیرا سوگند به آن که محمّد(ص) را برانگیخت، من از پدر مهربانی که به بالینت بیاید، با تو خوش‌رفتارتر و مهربانترم. چشمت را باز کن و بنگر.

حضرت فرمود: رسول خدا(ص)، امیرمؤمنان، فاطمه، حسن و حسین و امامان از نسل آن‌ها علیهم‏‌السلام، در برابرش نمایان می‏‌شوند و به‏ او گفته می‏‌شود: این رسول خدا و ... رفیقان و همرهان تو هستند ... در این هنگام، چیزی برای او خوشتر از این نیست که جان از بدنش جدا شود و به منادی بپیوندد1".

قطره


منبع روایت:

1- الکافی: 3 / 127 / 2 منتخب میزان الحکمة:
520



زیارت کردن قبر

زیارت کردن قبر



در منطقه ای مرسوم است که مردم بر سر قبر می روند و با سنگ کوچک یا انگشت بر سنگ قبر می زنند و فاتحه می خوانند، آیا این بدعت است یا سنت؟

به گزارش پارس به نقل از اسلام کوئست، در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است که در پاسخ تفصیلی تعدادی از آنها بیان می شود. اما علاوه بر موارد مذکور در روایات، در میان عرف نیز سنت هایی وجود دارد. یکی از این سنت ها زدن سنگ به قبر است که گاه با این دلیل همراه است که مرده صدایمان را بشنود.
در کتاب های حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. البته، در میان مردم به غیر از این سنت، سنت های دیگری نیز وجود دارد که بر آنها دلیل شرعی وجود ندارد، اما نبود دلیل شرعی به این معنا نیست که آنها را به صورت کلی رها کنیم؛ زیرا گاه، سنت هایی وجود دارد با این که منبعی شرعی ندارند، اما سنت حسنه ای هستند و عقل نیز آنها را تأیید می کند. علاوه بر این، انجام آنها احترامی برای مرده بوده که نه تنها بد نیست، بلکه باید در ترویج آن تلاش کرد و به یقین مورد پسند خداوند است.

پاسخ تفصیلی

در روایات، تأکید بسیاری وجود دارد که مردگان را از یاد نبریم و برای آنها از این دنیا خیراتی بفرستیم. یکی از بهترین خیرات و هدیه ای که می توان از این دنیا برای آنها فرستاد، خواندن قرآن است که تأکید بسیاری نیز بر آن شده است. امام رضا (ع) فرمودند: «هیچ بنده مؤمنی نیست که قبر مؤمنی را زیارت کند و در آن جا سوره قدر را هفت مرتبه بخواند، مگر این که خداوند گناهان او و صاحب قبر را می بخشاید».


خیرات برای مردگان و زیارت کردن قبرشان، سنت حسنه ای است که در میان مسلمانان رواج دارد. این عمل مطمئناً برای مرده نیز تأثیر به سزائی دارد و می تواند او را در حیات پس از مرگ کمک کند؛ لذا در روایات آمده است: «مردگان را زیارت کنید که همانا آنها از این عمل خوشحال می شوند».

حتی در بعضی از روایات توصیه شده است که به یاد مردگان باشید که این کار ثواب دارد.


در روایات برای زیارت کردن قبر، آدابی ذکر شده است؛ بسیاری از این آداب، به جهت احترام گذاشتن به مرده و گاه برای به وجود آوردن ارتباط بین آنها است. به گونه ای که در بعضی از روایات آمده است وقتی به قبرستان می روید یک قبر را مشخص نموده و به زیارت آن روید: «شخصی از امام موسی کاظم (ع) سؤال کرد: مؤمنی که مرده باشد، آیا کسی که قبر او را زیارت می کند، آگاه بدان است. امام فرمود: بله و تا زمانی که بر سر قبر او است، مرده با او مأنوس گشته و آرامش می یابد و زمانی که بلند شده و از کنار قبر بلند می شود، وحشت به درون قبر می رود».


از دیگر عواملی که سبب به وجود آمدن ارتباط بین کسی که بالای قبر بوده و کسی که در درون قبر است، می شود، دست گذاشتن بر روی قبر مرده است: راوی می گوید: از امام صادق (ع) در مورد قرار دادن دست بر روی قبر میت سؤال کردم که این کار به چه معنا است؟ امام فرمودند: پیامبر اکرم (ص) این را برای پسرشان بعد از دفن انجام دادند. سپس از امام در مورد این که چگونه دست را بر روی قبر قرار دهیم سوال کردم؟ امام در پاسخ انگشت خود را به سمت زمین گرفتند و آن را بر روی زمین قرار داده و سپس بلند کردند».


اما علاوه بر موارد مذکور در روایات، در میان عرف نیز سنت هایی وجود دارد. یکی از این سنت ها زدن سنگ به قبر است که گاه با این دلیل همراه است که مرده صدایمان را بشنود. در کتاب های حدیثی، روایتی در تأیید این کار وجود ندارند. البته، به غیر از این سنت، برخی از سنت های دیگر نیز وجود دارند که بر آنها دلیل شرعی وجود ندارد، اما نبود دلیل شرعی بر سنت های عرفی، به این معنا نیست که سنت ها را به صورت کلی رها کنیم؛ زیرا گاه در میان مردم، سنت هایی وجود دارد با این که منبعی شرعی ندارند، اما سنت حسنه ای هستند و عقل نیز آنها را تأیید می کند. علاوه بر این، انجام آنها احترامی برای مرده بوده که نه تنها بد نیست، بلکه باید در ترویج آن تلاش کرد و به یقین مورد پسند خداوند است.


داستانی عجیب از شب اول قبر

داستانی عجیب از شب اول قبر

 
در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می‏کشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می‏ بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.

علامه سید "محمدحسین طباطبائی" صاحب تفسیر المیزان داستانی عجیب و شنیدنی از شب اول قبر را نقل می کند.

وی در این باره می گوید: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏ گفت: در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدی‏ ها (سنی‏ های دولت عثمانی) فوت کرد.

به گزارش جام، این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏ کرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند.

هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می ‏زد: من از مادرم جدا نمی‏ شوم هر چه خواستند او را آرام کنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن است جانش به خطر بیفتد.

سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند، و فقط روی قبر را با تخت ه‏ای بپوشانند و دریچ ه‏ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید.

دختر در شب اول قبر، کنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. پرسیدند چرا این طور شده ‏ای؟

در پاسخ گفت: شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب می‏ داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است.

تا این که پرسیدند: امام تو کیست؟ آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم»

در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می‏ کشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می‏ بینید که همه موهای سرم سفید شده در آمدم.

مرحوم قاضی می‏ فرمود: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق می‏ کرد و آن شخصی که همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بوده‏ اند و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا کرد.

قطره